بازگشت

بعد از شهادت


چون امام حسين و اصحاب او را شهيد نمودند، باز هم دست از تهمت و افتراء برنداشتند، و او را بدون دفن و كفن رها كردند (دفن و كفن مسلمانان واجب است، اينكه امام حسين را با آن وضع رها كردند نشان اين بود كه وي را (نعوذباللَّه) مسلمان نمي دانستند) و حضرت امام سجّاد از ديدن پيكرهاي پاك پدر و ياران آن حضرت از خود بي خود مي شد، و مي گفت: چگونه


ناراحت نباشم، و زاري ننمايم، با اينكه مي بينم پدرم، و برادران و عموها و پسر عموهايم به خون آغشته در اين صحراي سوزان با بدن عريان افتاده اند، كسي آنان را كفن نكرده، و بر دفن آنان اقدام ننموده! و هيچ انساني به اجساد آنان حرمتي قائل نيست! مثل اينكه آنان را از كفّار ديلم يا خزر مي دانند! [1] .

و در همين رابطه اهل بيت امام حسين را با وضع نامطلوب چون اسيران غيرمسلمان حركت دادند، و لباس و حجاب آنان را ناديده گرفتند

وَ ساقُوهُنَّ كَما يُساقُ سَبْيِ الْتُّرْكِ وَ الرّوُمِ [2] .

و با آنان مثل اسيران خارجي رفتار نمودند.

و در گفتارها و تبليغات خويش اهل بيت پيامبر و شهداي كربلا را خارجي معرّفي نمودند! و اين سخن ها به شعر و ادبيّات اُمويها رخنه نمود، و يزيد در اشعار خويش امام حسين را خارجي وانمود كرد! [3] .



آري بني اميّه خيلي تلاش كردند علي و اولاد علي را بدنام كنند، و آنان را براي متدينين، بي نماز و خارج از اسلام نشان دهند، و گروهي را از اين طريق به جنگ علي و حسين بكشانند! ولي برنامه ريزي حسين دقيق بود، و به موقع تبليغات مسموم آنان را خنثي كرد....


پاورقي

[1] نفس المهموم، ص 242: مصرّعين بدمائهم، مرمّلين بالعراء، مسلّبين لا يکفنون و لا يوارون، و لا يعرج اليهم احد و لا يقرّ بهم بشر کانّهم من الديلم و الخزر.

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 107.

[3] تذکره سبط، ص 146.



اسقني شربة تروي مشاشي

ثم مل فاسق مثلها ابن‏زياد



صاحب السرّ و الامانة عندي

و لتسديد مغنمي و جهادي



قاتل الخارجيّ اعني حسينا

و مُبيد الاعداء و الاضداد.