بازگشت

در حال شهادت


بعد از ظهر عاشورا، امام حسين در طول چندين حمله زخمهاي زيادي برداشت، و بر عطش او افزوده شد، خطاب به دشمنان فرمود: جگرم از تشنگي سوخت، به من آب دهيد، ولي در جواب گفتند:

وَاللَّه لاتَردَهُ اَوْ تَرِدَ النَّارَ [1] .

تو بر آب وارد نگردي، تا داخل آتش ابدي شوي!

از نافع بن هلال نقل شده كه شمر بر قتل حسين تصميم گرفت، آن حضرت درخواست آب كرد، ولي از سپاه عمرسعد كسي گفت:

لاتَذُوقُ الْماءَ حَتَّي تَرِدَ الْحامِيَةَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَميمها [2] .

اي حسين! از آب نخواهي چشيد تا وارد جهنّم گردي! و از آب كثيف آن بياشامي.

سرانجام هنگامي كه شمشير تيز بر حلقوم حسين گذاشته شد خطاب به قاتل فرمود: آيا مرا مي شناسي؟ او گفت: آري، سپس با اشاره به پيامبر خدا و علي مرتضي و فاطمه زهرا كه جدّ و پدر و مادر حسين مي باشند آنگاه با تمام بي شرمي گفت: خداي اعلي دشمن تو مي باشد! [3] .

در اين فرازها با بي شرمي و بي حيايي تمام، امام حسين را دشمن خدا و اهل آتش معرّفي نموده اند! و نشان مي دهد كه چه تبليغ وقيحانه و ناروا شروع كرده بودند....


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 45، ص 51.

[2] همان، ص 57.

[3] جلاءالعيون، ج 2، ص 209: امّک فاطمة الزهراء و ابوک علي‏المرتضي و جدّک محمّد المصطفي و خصمک العليّ الاعلي.