بازگشت

توجيه قتل حسين


ترديدي نيست كه شخصيّت امام حسين هم از نظر نسب و همچنين از نظر فضائل شخصي، ممتاز و كم نظير است و احاديث فراواني از پيامبر خدا در فضيلت آن حضرت صادر شده، و در تمام كتاب هاي سيره و حديث اعم از شيعه و سنّي به آن پرداخته، و بابي را به عنوان «فضائل» در مدح حسين بحث كرده اند، و ما در همين كتاب به موارد متعددّي از آن پرداختيم....

در اين صورت چگونه چنين شخصيّتي را با آن وضع ناجوانمردانه به قتل رسانيده و اهل بيت او را اسير نمودند؟ جواب اختصاري آن اين است كه نخست چنين وانمود كردند كه امام حسين (نعوذ باللَّه) از دين خارج شده، سپس زمينه قتل او را فراهم ساختند!

توضيح جواب:

چنانچه در بحث قبلي بيان شد «شُرَيْح قاضي» به عنوان «قاضي القضاة» كوفه از سوي عُمربن خطّاب منصوب گشت و جايگاه خوبي پيدا كرد، و مورد اعتماد مردم و محبوب آنان قرار گرفت... چون وي فريب خورد، و پول هاي ابن زياد او را دگرگون ساخت، نه تنها با يك امضاء قتل حسين را امضاء كرد، بلكه با آن امضاء مسير انسانيّت و حكومت را تغيير داد، و آثار شوم اجتماعي


آن را تا روز رستاخير پذيرفت....

شريح در حُكم خود نوشت كه: حسين از حدّ خود خارج شده و قتل او واجب است! [1] و سپس همين حكم به مردم ابلاغ شد، و تبليغ مستمّر در نمازها و خطابه ها صورت پذيرفت و عوام النّاس به اين نتيجه رسيدند كه «حسين واجب القتل است» به اين جهت بود كه امام حسين در هر فرصتي به سخنان پيامبر استناد مي كرد و خود را معرفي مي نمود....


پاورقي

[1] خرج الحسين عن حدّه...فيجب علي کافّة النّاس دفعه و قتله!.