بازگشت

ناپاكي ابن زياد


«عبيداللَّه بن زياد» از سوي حكومت اُموي فرمانداري بصره و كوفه را در دست داشت، پدر او زياد و مادرش مرجانه است، كه هر دو از نظر ريشه ناپاك مي باشند. «زياد» از جهت پدر مجهول است، و او را «فرزند سميّه، فرزند مادر، فرزند پدرش، فرزند ابوسفيان» [1] مي خوانند، به اين جهت عايشه او را «ابن ابيه» مي خواند... [2] .

مادر او «سُميّه» كنيز حارث بن كلدة بن عَمرو بن علاج ثقفي بود، و مدّتي او را در اختيار «عُبيد» قرار داد كه او نيز برده همين قبيله بود، و به گوسفندچراني مشغول بود....

روزي زياد در حضور عُمر بن خطاب به سخن پرداخت، خطبه بليغي ايراد كرد، و مورد تحسين حاضران قرار گرفت، عَمروعاص كه در اين مجلس حاضر بود گفت: اي كاش اين پسر از قريش بود كه با عصاي خود آنان را اصلاح مي كرد! ابوسفيان گفت: او از قريش است و من به زنا او را در رحم مادرش قرار داده ام! [3] .

چون معاويه نظام حكومتي را قبضه كرد «زياد» را به شام دعوت نمود، و در يك مجلس عمومي و رسمي از حاضران خواست كه در مورد زناي ابوسفيان با سميّه شهادت دهند، جمعي از حاضران اين خاطره ناپاك را تعريف كردند....

«ابو مريم سَلوليّ» كه نقش دلّالي را بازي كرده بود گفت: «ابوسفيان» پدر شما اميرالمؤمنين!


از مكّه به طائف آمد، من براي او گوشت و شراب فراهم ساختم، سپس از من خواست كه زن نابكار نيز فراهم گردد، من به دنبال سُميّه رفتم... و جناب زياد به دنيا آمد....

و امّا شخص شخيص! ابن زياد مادرش «مرجانه» در فحشا و فساد دست مادر شوهرش را هزار بار بسته بود، و آن چنان معروف بود كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام او را به اين بدنامي اظهار داشت و به يار ديرينه اش «ميثم» گفت: تو را بعد از من ابن زياد فرزند زن ناپاك به قتل مي رساند [4] .

و دخترش زينب كبري در مجلس رسمي كوفه از مادر بدكاره او نام برد و فرمود: مادرت به عزايت بنشيند اي پسر مرجانه! [5] .

و اباعبداللَّه الحسين در واقعه كربلا چندين بار به اين موضوع اشاره كرد، و به ابن سعد فرمود: تو را «دعيّ پسر دعيّ» وعده داده، ولي به آن عمل نخواهد كرد. [6] .

(خوانندگان عزيز خود توجّه دارند كه در فرهنگ عرب اگر كسي را به مادر نسبت دهند نشانه فساد مادر او مي باشد) و فساد اخلاقي خود «زياد» پدر عبيداللَّه بيش از آن است كه در اين مختصر به آن بپردازيم، همين قدر تاريخ ضبط كرده است كه زنان متأهّل نيز از شرارت او در امان نبودند... [7] .

و اگر ساير قاتلين سالار شهيدان را مورد توجّه قرار دهيم، و نَسَب و اصالت ابن سعد و شمربن ذي الجوشن و خولي بن يزيد اَصبحي و سِنان بن اَنس و شَبث بن رِبعيّ و... را بررسي كنيم. نتيجه همان است كه يزيدبن معاويه و عبيداللَّه بن زياد داشته اند....

و قدر مسلّم اين است كه قاتل امام و امامزاده انسان پاك نبوده، بلكه مادرش در حق او خيانت نموده است.


پاورقي

[1] زياد بن سميّه، زياد بن امّه، زياد بن ابيه، زياد بن ابي‏سفيان.

[2] بحارالانوار، ج 44، ص 309.

[3] انا و اللَّه وضعته في رحم امّه، (ابن ابي الحديد، ج 16، ص 187).

[4] ليأخذنّک ابن‏الامة الفاجرة عبيداللَّه بن زياد، (سفينه، ج 1، ص 579).

[5] ثکلتک امک يا بن مرجانة.

[6] بحث آن گذشت.

[7] مطالب مندرجه و بحث‏هاي ديگر در اين باره را در کتابهاي: «سفينة البحار، ج 1، ص 579 و 580، ابن ابي الحديد، ج 16ص 179 تا ص 204، نامه 44 نهج‏البلاغه و... ملاحظه فرماييد.