بازگشت

عاشورا روز وصال حق


روز دهم محرّم را عاشورا گويند كه در آن روز، اباعبداللَّه الحسين با ياران و فرزندانش به شهادت رسيد و از سوي ديگر آل اميّه و بني مروان خود را پيروز دانسته و چنين روزي را جشن گرفته و مبارك خواندند! [1] .


حضرت امام صادق عليه السلام در مورد عاشورا مي فرمايند:

عاشورا روزي است كه امام حسين و ياران او با بدن مجروح و عريان به زمين افتادند! در چنين روزي، اهل بيت و شيعيان آنان به حزن و اندوه و عزا مي نشينند، و اهل آسمان و زمين با آنان هم آهنگ مي گردند، و تمام سرزمينها در «عالَم معني» در عزاي حسين گريان مي باشند.... [2] .

در حديث ديگري از آن حضرت سؤال نمودند: اي پسر پيامبر! چرا روز شهادتِ پيامبر و فاطمه و علي و حسن به اندازه روز شهادت امام حسين مورد توجّه نيست؟ بلكه شيعيان و عزاداران، در روز عاشورا بيشتر به عزاداري و گريه و نوحه مي پردازند؟ آن حضرت فرمود:

اينان همگي آل عبا و اهل كساء هستند، و ليكن با شهادت هر يك از آنان، دردها و غم ها با وجود اعضاء بعدي تسكين مي بخشيد، ولي در شهادت حسين، كسي از اهل كساء باقي نمانده بودو مصيبت او به اندازه مصيبت همه آنان محسوب مي شد... [3] .

«ريّان بن شبيب» مي گويد روز اوّل محرّم به حضور امام رضاعليه السلام رسيدم، حضرت از من پرسيد، امروز روزه نيستي؟ گفتم: نه. فرمودند: امروز روزي است كه حضرت زكريّا با خدا به مناجات پرداخت و از او خواست كه به وي فرزند صالح مرحمت فرمايد، [4] و خدا نيز دعايش را مستجاب فرمود، و حضرت يحيي را به او مرحمت كرد.

آنگاه فرمود: اي پسر شبيب! ماه محرم حتّي در ايّام جاهليّت احترام داشت، و مردم در آن ماه به كسي ستم نمي كردند. ولي امّت اسلام حرمت آن را نگه نداشتند، حريم آن ماه و پيامبر را شكستند، فرزندان پيامبر را در اين ماه قتل عام نمودند! و زنان و بچّه هايش را اسير كردند!... [5] .

اي پسر شبيب! اگر خواستي بر مظلوميت كسي گريه كني به ياد حسين گريان باش، زيرا روز عاشورا سر او را مانند گوسفند از تن جدا كردند! و به همراه او هيجده نفر از جوانان بني هاشم را


شهيد نمودند [6] ، كه در روي زمين نظيري ندارند! و آسمان ها و زمين بر مظلوميّت حسين گريه كردند، و 4 هزار ملائكه در كنار قبر او پناه گرفتند! و تا قيام قائم ما، در آنجا خواهند بود، و او را در گرفتن انتقام خون حسين ياري خواهند داد... [7] .

و در فراز ديگري فرمودند: پدرم موسي بن جعفرعليه السلام با شروع ايّام محرّم حزن و اندوه او شروع مي شد، و كسي وي را در حال خنده و تبسّم نمي ديد! و چون روز عاشورا فرا مي رسيد، در واقع آن روز، روز غم و غصّه و گريه او بود، و مي فرمود: جدّم حسين را در چنين روزي كشتند [8] .

هان! هر كس عظمت چنين روزي را گرامي بدارد، و كار و كسب را در آن روز تعطيل كند، خدواند حوائج دنيا و آخرت او را برآورد، و كسي كه در آن روز اندوهگين باشد، و در مصيبت حسين گريه كند، خداوند در روز رستاخيز چشمان او را نگرياند...

ولي كسي كه روز عاشورا به شادي و خوشحالي بپردازد، و براي دنيا تلاش كند، اوّلا: خداوند بركاتش را از او برگيرد، ثانيا: در قيامت نيز با عبيداللَّه زياد و عمر بن سعد محشور گرديده، و در مرتبه نخست آتش قرار گيرد. [9] .


پاورقي

[1] زيارت عاشورا: انّ هذا يوم تبرّکت به بنواميّة و ابن‏آکلة الاکباد... و فرحت به آل زياد و آل مروان بقتلهم الحسين‏عليه السلام...

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 95، ح 40: و امّا يوم عاشورا فيوم اصيب فيه الحسين صريعا بين اصحابه، و اصحابه حوله صرعا عُراة....

[3] جلاء العيون، ج 2، ص 83:... فلمّا قتل الحسين‏عليه السلام لم يکن بقي من اصحاب الکساء احدٌ للنّاس فيه بعد عزاء، فکان ذهابه کذهاب جميعهم کماکان بقائه کبقاء جميعهم فلذلک صاريومه اعظم الايّام مصيبة.

[4] دعاء و مناجات آن حضرت در سوره آل عمران آيه 38 آمده است: هنا لک دعا زکريّا ربّه قال ربّ هب لي من لدنک ذرّيّة طيّبه انّک سميع الدّعاء.

[5] فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيّها، لقد قتلوا في هذا الشهر ذرّيته، و سبوا نسائه...

[6] ان کنت باکيا لشي‏ء فابک للحسين بن علي فانّه ذبح کما يذبح الکبش و قتل معه من اهل بيته ثمانية عشر رجلا...

[7] همان، ص 46.

[8] کان ابي اذا دخل شهرالمحرّم لا يري ضاحکا و کانت الکابة تغلب عليه حتّي يمضي منه عشرة ايّام فاذا کان يوم العاشر کان ذلک اليوم يوم مصيبته و حزنه و بکائه....

[9] بحارالانوار، ج 44، ص 283 و 284، ح 17 و 18.