بازگشت

تاسوعاي حسيني


روز نهم محرّم تاسوعاي حسيني است. روزي است كه صحراي كربلا از انبوه سپاه ابن زياد انباشته بود، و رفت و آمد در راهها كاملاً كنترل مي شد. در اين روز عبيداللَّه بن زياد و هواداران او از اينكه نيروهاي زيادي داشته، و امام حسين و ياران او را محاصره كرده بودند خوشحال بودند، ولي متقابلاً اضطراب و نگرانيِ خاندانِ اهل بيت فوق العاده شديد و زياد بود.

حضرت امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايند: تاسوعا روزي است كه سپاه اباعبداللَّه الحسين در آن روز در كربلا به محاصره دشمن درآمد، و اهل شام با اجتماع خود، دور سپاه حسين را حلقه زدند، و ابن زياد و عمربن سعد از زيادي قشون خود به خود باليده و خرسند بودند، ولي از سوي ديگر سپاه امام حسين محدود و مورد تضعيف بود، و دشمنان يقين كردند كه كسي از عراق يا جاي ديگر به ياري او نخواهد آمد، پدرم فداي غريبي امام حسين باد. [1] .


در روز تاسوعا علاوه بر حوادث جزيي، دو خاطره بزرگ اتّفاق افتاده، يكي جريان امان نامه، دوّمي آغاز يورش سپاه عمرسعد به اردوي امام حسين عليه السلام كه اينك به ترتيب هر دو واقعه را مورد بحث قرار مي دهيم:


پاورقي

[1] تاسوعا يوم حوصر فيه‏الحسين واصحابه بکربلا واجتمع عليه خيل اهل‏الشّام واناخوا عليه، و فرح ابن مرجانة و عمربن‏سعد بتوافر الخيل وکثرتها، واستضعفوا فيه‏الحسين و اصحابه، وايقنوا انّه لايأتي الحسين ناصر، و لا يمدّه اهل العراق. بابي المستضعف‏الغريب.