بازگشت

عبيدالله و اعزام سپاه


عبيداللَّه بن زياد چون از توقّف امام حسين در كربلا آگاه شد، بي درنگ براي او نامه نوشت كه از يزيد براي من دستور رسيده كه غذاي سير نخورم، و راحت نخوابم تا تو را به قتل رسانم، مگر اينكه بيعت من و يزيد را بپذيري.

امام حسين بعد از خواندن نامه، آن را به كناري انداخت و فرمود: رستگار نگردند كساني كه خشنودي مردم را به غضب الهي مي خرند، و چون پيك جواب خواست، فرمود: نامه او جواب ندارد، زيرا وي مستحق آتش است.

ابن زياد چون از عكس العمل امام حسين آگاه شد، «عمرسعد» را مأمور كرد با چهار هزار نفر براي نبرد با حسين رهسپار كربلا شود. [1] سپس خود در مسجد جامع كوفه به منبر رفت و خطبه اي ايراد كرد و گفت:

اي مردم! شما فرزندان ابوسفيان را ملاحظه نموده و ديديد كه آنان محبوب شما هستند! و اين يزيد را نيك مي شناسيد كه چقدر خوش مَشرب! و مهربان و نيكوكار! بخشنده و دستباز! است، راهها را امن ساخته، به بندگان خدا نيكي مي كند! نيازمندان را تأمين مي نمايد! و تصميم دارد جيره و حقوق شما را دو برابر كند! منهم بعد از اين حقوق و سهميه شما را دو چندان مي كنم! دستور مي دهم سريعاً به جنگ دشمن او حسين بن علي آماده شويد، و حرف مرا گوش كنيد.

ابن زياد از منبر پائين آمد و درهم و دينار به مردم پخش كرد، و شمربن ذي الجوشن نخستين شخصي بود كه با 4000 نفر عازم كربلا شد... [2] .


نيروهاي اعزامي ابن زياد به كربلا از اين قرار بود.

1 - حرّبن يزيد رياحي با 1000 نفرهمزمان با امام به كربلا رسيد.

2 - عمرسعد بن وقاص با4000 نفر روز سوم محرم.

3 - شمربن ذي الجوشن با 4000 نفر به دنبال عمرسعد روز چهارم محرم.

4 - يزيد بن ركاب كلبّي با 2000 نفر روز چهارم محرّم.

5 - حُصين بن نُميرسكوني با 4000 نفر روز چهارم محرّم.

6 - فلان بن مازني با 3000 نفر روز چهارم محرّم.

7 - نصر بن فلان با 2000 نفر روز چهارم محرّم.

8 - شَبَث بن رِبْعيّ با 1000 نفر روز پنجم محرّم.

ابن زياد با تهديد و تحريك، مردم كوفه را مجبور به جنگ حسين كرد و مجموعا سي هزار نفر فراهم ساخت و عمرسعد را تشويق كرد هرچه زودتر حسين بن علي را به شهادت برساند. [3] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 383 و 384، مقتل مقرّم، ص 197.

[2] هذا اميرالمؤمنين يزيد قدعرفتموه حسن السّيرة، محمودالطريقة، محسناً الي الرعية، قدزادکم في ارزاقکم مأة مأة و امرني ان اوفّرها عليکم...فاوّل من خرج شمربن ذي‏الجوشن في اربعة آلاف. بحارالانوار، ج 44، ص 385 و 386.

[3] همان.