بازگشت

در سرزمين عشق


سالار شهيدان در ادامه راه خود از مكّه به كوفه، سرانجام به سرزمين «قصر بني مقاتل» رسيد، و به مقدار كافي آب برداشت و آنگاه با ياران خويش به راه خود ادامه داد، و به محلّي رسيد كه چند روستا در اطراف آن ديده مي شد. در اين هنگام اسب سواري مسلّح از طرف كوفه پديدار شد و نامه اي از «عبيداللَّه بن زياد» به حرّبن يزيد رياحي تسليم كرد كه نوشته بود:

«حسين بن علي را در سرزميني بي آب و علف متوقّف كن و او را از هرگونه حركت بازدار» حرّ مضمون نامه ابن زياد را به امام حسين قرائت كرد، و از او خواست از ادامه راه و جابجايي باز ايستد، تا فرمان بعدي عبيداللَّه فرا رسد. امام حسين با اشاره به روستاهاي اطراف «غاضريّه، نينوا، شُفَيَّه» فرمود: اي حرّ اجازه ده در كنار يكي از اين روستاها قرار گيرم؟ او گفت: «نامه رسان» پيك و جاسوس ابن زياد است، و بر اعمال من نظارت دارد، و من نمي توانم درخواست شما را بپذيرم. «زهير بن قين» عرض كرد: يا بن رسول اللَّه! فرمان حرّبن يزيد را نپذيريد، جنگ با آنان آسانتر از


سپاهي است كه بعداً به سراغ ما خواهند آمد! حضرت فرمودند: دوست ندارم آغازگر جنگ باشم.

زهير گفت: در اين نزديكي روستاي ديگري است به آنجا منتقل شويم كه براي پناه گرفتن مناسب است؟ امام فرمود: نام آن چيست؟ زهير گفت: «عَقْر» حضرت فرمود: از سرزمين عقر به خدا پناه مي برم. [1] .

اباعبداللَّه الحسين از حاضران پرسيد: آيا اين مكان نام ديگري دارد؟ گفتند بلي، به اينجا كربلا نيز مي گويند حضرت چون نام كربلا را شنيد فرمود: آري، پيامبر صحيح فرموده، اين مكان همان زمين كرب و بلاها است! [2] .

در نقل ديگري آمده است كه اسب امام حسين از حركت بازايستاد، حضرت به ترتيب به اسبهاي ديگر سوار شد تا هفت اسب عوض كرد، ولي هيچ يك حركت ننمود! سؤال نمود: نام اين محل چيست؟ نامهاي «غاضريّه، نينوا، شاطي ءالفرات» به ترتيب جواب داده شد، آنگاه در مرحله چهارم نام «كربلا» آمد، امام آهي سرد از دل پر كشيد و گفت: زمين بلاها! هان! ديگر حركت ننمائيد، اينجا سرزمين عشق و وصال است، همينجا محل توقّف ما است، همينجا خون ما را مي ريزند، و طفلان ما را سر ببرند و همينجا ما را دفن مي كنند... [3] .


پاورقي

[1] کامل ابن اثير، ج 4، ص 52، تاريخ طبري، ج 6، ص 218، ارشاد شيخ مفيد، ج 2، ص 84.

[2] صدق النبيّ‏عليه السلام انّها ارض کرب و بلاء.

[3] ذريعة النجاة، ص 67،الدّمعه السّاکبة، ج 4، ص 256، موسوعة کلمات امام حسين، ص 375: قفوا و لا ترحلوا منها، فهاهنا و اللَّه مناخ رکابنا، و هاهنا سفک دمائنا، و هاهنا واللَّه هتک حريمنا، و هاهنا واللَّه قتل رجالنا، و هاهنا واللَّه ذبح اطفالنا، و هاهنا واللَّه تزار قبورنا.