بازگشت

عكس العمل وليد بن عتبه به امام حسين


وليد بن عتبه كه در هنگام هلاكت معاويه فرماندار مدينه بود، نسبت به امام حسين ارادت و اعتقاد داشت، و حاضر نبود دستورات يزيد را در مورد او به اجرا درآورد! چون نامه يزيد مبني بر گرفتن بيعت از امام حسين به دست او رسيد، وي پس از خواندن نامه چنين گفت: اي كاش مادرم مرا به دنيا نمي آورد، زيرا يزيد مرا به امر خطرناكي مأمور ساخته است، ولي هرگز آن را اجرا نخواهم كرد! [1] .

آنگاه كه امام حسين به مجلس او وارد شد با احترام با وي برخورد كرد، و هنگام خروج او


گفت: يا حسين تشريف ببريد، در امان خدا باشيد، شما در جمع مردم تشريف بياوريد. [2] و هنگامي كه مروان به وليد گفت: حسين را به قتل برسان! او جواب داد:

اين كار باعث هلاكت دين من است، من دوست ندارم تمام دنيا را به من دهند، در عوض قتل حسين بن علي را طلب كنند، آيا سزاوار است كسي را بكشند كه مي گويد: من نمي خواهم با يزيد بيعت كنم؟ سوگند به خدا هر كس به خون حسين گرفتار آيد روز قيامت بدون عمل خواهد بود. [3] آن وقت هم كه حسين از دسترس وليد خارج شد، او گفت: سپاس خداي را كه مرا به خون حسين گرفتار نساخت، [4] و سپس به عبيداللَّه بن زياد نامه نوشت كه حسين عازم عراق است بدان كه او پسر فاطمه دختر پيامبر خدا است از خدا بترس كه باو ضرر برساني، كه هيچ عملي آن را جبران نمي كند، مردم نيز حسين را فراموش نخواهند كرد. [5] سرانجام وليد آن قدر از حسين حمايت كرد، و فرامين يزيد را در اين باره ناديده گرفت كه از فرمانداري مدينه بركنار شد، و نشان داد كه حسين بن علي حتّي در دل آنان نيز نقش دارد. [6] .


پاورقي

[1] مثيرالاحزان، ص 23، به نقل قصّه کربلاص 64.

[2] طبري، ج 6، ص 175، بحارالانوار، ج 44، ص 324: فانصرف علي اسم‏اللَّه حتّي تأتينا مع جماعة النّاس.

[3] همان: فيه هلاک ديني، و اللَّه ما احبّ ان لي ما طلعت عليه الشّمس و انّي قتلت حسينا، سبحان اللَّه اقتل حسينا ان قال: لا ابايع؟...

[4] بحارالانوار، ج 44، ص 328: الحمدللَّه الذي خرج و لم يبتلني بدمه.

[5] همان، ص 368: انّ الحسين ابن فاطمه بنت رسول اللَّه فاحذر ان تأتي اليه بسوء...

[6] تاريخ طبري، ج 6، ص 177.