بازگشت

امام حسين بعد از مرگ معاويه


معاويه چهارشنبه شب نيمه ماه رجب سنه 60 هجري به جهنّم واصل شد. [1] يزيد بي درنگ به فرماندار مدينه دستور داد، از حسين بن علي و مخالفين ديگر بيعت گيرد، چنانچه امتناع كنند، سر از تن جدا كند! نامه يزيد عصر روز جمعه اواخر ماه رجب به دست وليد بن عتبة بن ابي سفيان والي مدينه رسيد، او طبق دستور پس از مشورت با مروان بن حكم، «عبداللَّه بن عَمربن عثمان» را مأمور كرد كه حسين بن علي و عبداللَّه زبير را به حضور او فراخواند.

پيك وليد آن دو را در مسجدالنبي و در كنار قبر پيامبر ديدار كرد، و فرمان وليد را ابلاغ نمود... عبداللَّه زبير خطاب به سيّدالشهداء گفت: الان وقت اداري و ديدار با مردم نيست، حدس مي زني وليد براي چه كار مهمّي ما را مي طلبد؟ [2] امام حسين فرمود: لابد معاويه به عمر خود پايان داده است و مي خواهند براي يزيد بيعت بگيرند! عبداللَّه زبير از امام حسين پرسيد شما در برابر آنان چه عكس العملي نشان خواهي داد؟ حضرت فرمود:

من هرگز با يزيد بيعت نمي كنم، زيرا طبق پيمان صلح با برادرم امام حسن، معاويه سوگند ياد كرده كه موضوع خلافت را موروثي ننمايد، و قبول كرده است كه بعد از او چنانچه من زنده بودم، به من واگذار شود... سوگند به خدا هرگز با يزيد بيعت نمي كنم. [3] .


عبداللَّه زبير پرسيد: آيا به مجلس وليد خواهي رفت، امام فرمود: بلي. عبداللَّه گفت: با چه جرأتي؟ مي ترسم تو را مجبور به بيعت كنند! و يا تو را به قتل رسانند؟ امام حسين جواب داد:

من به مجلس آنان تنها نخواهم رفت، بلكه به همراه خود، جوانان بني هاشم را نيز مي برم، اين را بدان من به مجلسي نمي روم جز اينكه اطمينان دارم مي توانم بدون بيعت خارج شوم! [4] .

عبداللَّه زبير همان شب از مسيرهاي فرعي از مدينه به سوي مكّه گريخت، ولي امام حسين به مجلس وليد آمد و از درگذشت معاويه آگاه شد. و چون بيعت يزيد را پيشنهاد كردند، حضرت فرمود: در اين باره فكر مي كنم. وليد نيز با احترام او را مرخّص كرد....

مروان كه در مجلس حضور داشت گفت: اي امير! يا او بيعت كند، و يا زنداني گردد، و چنانچه امتناع نمايد، دستور بده سر از تن او جدا شود!

امام كه اين جمله را شنيد با حمله به مروان فرمود: اي پسر زرقاء! تو مرا مي كشي؟ يا او؟ سپس رو به وليد كرده و فرمود: اي امير! ما اهل بيت پيامبر و معدن رسالت هستيم، ملائكه بر ما خاندان نازل مي شود، ما مورد لطف و رحمت الهي هستيم. ولي يزيد مرد فاسد و فاسق و شرابخوار و آدمكش است، آيا مناسب است من با وي بيعت كنم؟ هرگز، منتهي ما و شما هر دو صبر كنيم تا ببينيم چه كسي براي خلافت مناسب است. [5] .

امام حسين مجلس وليد را ترك گفت، ومروان خطاب به وليد گفت: هرگز به حسين نمي رسي....


پاورقي

[1] طبري، ج 6، ص 165، توفي معاويه ليلة الخميس للنّصف من رجب سنة ستّين.

[2] يا اباعبداللَّه! انّ هذه ساعة لم يکن الوليد بن عتبه يجلس فيها للنّاس و انّي قدانکرت ذلک، اَتري في ايّ طلبنا؟.

[3] انّي لا ابايع له ابدا لانّ الامر انّما کان لي من بعد اخي الحسن‏عليه السلام فصنع معاوية ما صنع و حلف لاخي الحسن انّه لا يجعل الخلافة لاحد من بعده من وُلده ان يردّها اليّ ان کنت حيّا، فان کان معاويه قد خرج من دنياه و لم يفي‏ء لي و لا لاخي الحسن بما کان قد ضمن... لا واللَّه لا يکون ذلک ابداً (مقتل الحسين خوارزمي، ج 1، ص 182).

[4] تاريخ طبري، ج 6، ص 175: لا آتيه الاّ و انا علي الامتناع قادر.

[5] بحار الانوار، ج 44، ص 325: ايّها الامير! انّا اهل بيت النبوّة، و معدن الرّسالة و مختلف الملائکة، و بنا فتح اللَّه، و بنا ختم اللَّه و يزيد رجل فاسق شارب الخمر قاتل النّفس المحرّمة، ملعن بالفسق، و مثلي لا يبايع مثله....