بازگشت

ادعاي بزرگ معاويه


معاويه با استفاده از حماقت و سادگي مردم شام، تا آنجا پيش رفت كه خود را بالاتر از پيامبر معرّفي كرد او بعد از صلح با امام حسن و مراجعت به دمشق گفت:

اي مردم! خداوند مرا به وزارت پيامبر برگزيده است، هر چند وحي بر پيامبر خدا نازل


مي شد، ولي كتابت آن در اختيار من بود، و «محمدعليه السلام» نمي دانست من چه چيز مي نويسم، زيرا بين من و خدا كسي از مخلوقاتش واسطه نبوده است! حاضران با شنيدن اين سخن او را تأييد كردند! [1] .

و رسول گرامي اسلام به اين شيطنت ها اشاره نموده و فرموده است: مردي از بني اميّه سنّت و شريعت مرا تحريف مي نمايد [2] .

خوانندگان عزيز خود توجّه نمايند كه آيا امام حسين و هر انسان متدين قدرتمند ديگر مي تواند در برابر اين مفاسد اجتماعي و سنّت شكني سكوت كند؟ و يا با زمينه سازي و تجهيز مقدّمات لازم، وظيفه دارد براي مقابله و حفظ اسلام و مسلمين به ستيز برخيزد؟!


پاورقي

[1] ابن ابي الحديد، ج 4، ص 72: هذا کتاب کتبه اميرالمؤمنين! معاويه صاحب وحي اللَّه!... فاصطفي له (محمد) من اهله وزيراً کاتبا امينا فکان الوحي ينزل علي محمّد و انا اکتبه و هو لا يعلم ما اکتب، فلم يکن بيني و بين اللَّه احد من خلقه!.

[2] جامع الصغير سيوطي، ج 1، ص 435، ش 2841، (اول من يبدّل سنّتي رجل من بني اميّه).