بازگشت

اشعار كفرآميز يزيد


يزيد بعد از شهادت امام حسين اشعاري را در محفل رسمي و در ميان توده هاي مردم مسلمان ايراد كرد، كه نه تنها بغض او را نسبت به امام حسين و حتّي حضرت پيامبر اسلام مي رساند، بلكه از كفر و بي ديني او حكايت دارد، و او خود ابايي نداشت در ظاهر سخناني بگويد كه اين مفهوم را برساند، براي توجّه خوانندگان اشعار او را مي آوريم:



لَيْتَ اَشْياخي بِبَدْرٍ شَهِدوُا

جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْاَسَلِ



لَاَ هَلّوُا وَ اسْتَهَلّوُا فَرَحاً

ثُمَّ قالوُا يا يَزيدُ لا تَشَلْ



قَدْ قَتَلْنا الْقَوْمَ مِنْ ساداتِهِمْ

وَعَدَلْناهُ بِبَدْرٍ فَاعْتَدَلَ



لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلا

خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحْيٌ نَزَلَ






لَسْتُ مِنْ خِنْدِفٍ اِنْ لَمْ اَنْتَقِمْ

مِنْ بَني اَحْمَدَ ما كانَ فَعَلَ [1] .



اي كاش كشته شدگان بزرگ ما در جنگ بدر حاضر بودند، و مي ديدند كه چگونه انتقام خون آنان را از قبيله خزرج گرفتم.

همراه با شادي همچون ماه مي درخشيدند و مي گفتند: يزيد! دست تو درد نكند! ما امروز بزرگان بني هاشم را كشتيم، و انتقام خون جنگ بدر را گرفتيم، و بدينوسيله اعتدال برقرار نموديم. محمد با مُلك و سلطنت بازي كرد، اين را بدانيد كه نه وحيي هست و نه قيامتي! من از قبيله «خندف» نيستم اگر از آل احمد انتقام كامل نگيرم!

در اين فرازها يزيد آشكارا اظهار و اعتراف مي كند كه او معتقد به وحي و قيامت و نبوّت نيست، و همه اين سخنان را به بازيچه نسبت مي دهد. و مي افزايد كه حركات و كشتار او از كينه هاي جنگ بدر و حنين ريشه گرفته، و از رسول خدا انتقام مي گيرد!

در تاريخ و حديث آمده است كه عبداللَّه عمر از مدينه به شام آمد تا يزيد را نصيحت كند، سرانجام در يك جلسه محرمانه با يزيد ديدار كرده، و به او در برابر جنايت هايش هشدار داد، و از قتل حسين و ساير بني هاشم سرزنش كرد....

يزيد طوماري را بيرون آورد كه برخي خلفاء از مدينه به معاويه فرستاده بود، و از او خواسته بود كه در ظاهر با فرزندان رسول خدا سازش كند، ولي با برنامه ريزي آنان را از روي زمين ريشه كن نمايد! و افزوده بود كه رسول خدا با سحر و جادوگري بر مردم غلبه كرده، وگرنه از رسالت و نبوّت خبري نبوده است! و در واقع يزيد مُجري دستورات همان طومار بوده است!

عبداللَّه چون سخنان يزيد را شنيد، و مكتوب ارسالي خليفه را مشاهده نمود، يزيد را حق بجانب معرّفي كرد! و ثابت شد شهادت حسين، و واقعه كربلا از سقيفه ريشه گرفته است. [2] .


پاورقي

[1] اعلام النساء، ج 2، ص 95، مناقب خوارزمي، ص 64، ابن ابي الحديد، ج 4، ص 72.

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 328، عوالم، ج امام حسين، ص 647: کتب فيه انّه علي دين آبائه من عبادة الاوثان. و ان محمّداً کان ساحراً غلب علي الناس بسحره، و اوصاه بان يُکرم اهل بيته ظاهراً و يسعي في ان يجتثّهم عن جديدالارض و لا يدع احداً منهم عليها في اشياء کثير...فلما قرأه عبداللَّه رضي بذلک و رجع و اظهر للنّاس انّه محقّ...و نعم ما قيل:«ما قتل الحسين الا في يوم السقيفه».