اشعار غمبار حسين با خانواده اش
امام حسين شب عاشورا در كنار خانواده اش از جمله امام سجّاد اشعار زير را سروده، و چندين بار آن را تكرار فرمودند:
يا دَهْرُ اُفٍّ لَكَ مِنْ خَليلٍ
كَمْ لَكَ بِالْاِشْراقِ وَ الْاَصيلِ
مِنْ صاحِبٍ اَوْ طالِبٍ قَتيلٍ
وَ الدَّهْرُ لا يَقْنَعُ بِالْبَديلِ
وَ اِنَّما اَلاَمْرُ اِلَي الْجَليلِ
وَ كُلُّ حَيٍّ سالِكُ سَبيلِ [1] .
و روز عاشورا با اهل بيت خود وداع نمود، و شيون بانوان بلند شد، به ويژه حضرت سكينه پراشك بود، سالار شهيدان كه علاقه فراواني به وي داشت، او را به سينه چسبانيد و اشعار زير را انشاد كرد:
سَيَطوُلُ بَعْدي يا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمي
مِنْكِ الْبُكاءُ اِذِالْحِمامُ دَهاني
لا تُحْرِقي قَلْبي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً
مادامَ مِنّي الرّوُحُ في جُثْماني
فَاِذا قُتِلْتُ فَاَنْتِ اَوْلي بِالَّتي
تَأْتينَني يا خَيْرَةَ النِّسْوانِ [2] .
پاورقي
[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 225: اف بر تو اي روزگار که دوست بدي هستي. چه بسا صبح و شام صاحب و طالب کشته شده، و روزگار بدل نميپذيرد! هر کاري به خدا برميگردد، و هر شخصي راهي را که من پيمودهام خواهد پيمود.
[2] نفس المهوم: اي دخترم سکينه! بعد از شهادت من گريههاي زيادي خواهي داشت، فعلا تا زندهام با اشکهاي خويش دل مرا مسوزان. امّا هنگامي که به شهادت رسيدم، تو زن نمونه سزاوارتري که بيايي و بر پدرت گريه کني.