بازگشت

آثار عرفان در كربلا


آثار عظمت و عرفان امام حسين نه تنها در خودش، بلكه در اصحاب او نيز نمايان بود، و به اين جهت در ايثارگري و شهادت طلبي بر همديگر سبقت مي گرفتند!

در حديثي امام صادق عليه السلام مي فرمايند: علّت اينكه: چرا اصحاب امام حسين براي شهادت مبادرت مي كردند؟ آن بود كه موانع و حجاب مادّي از چشم آنان برداشته شد، و امام حسين بر آنان فرمود: به دقّت بنگريد و جايگاه و منزلت خويش را در بهشت ببينيد، بنابراين آنان حقيقت را يافتند، و نديدني ها را ديدند... [1] .

حضرت امام باقرعليه السلام مي فرمايند: روز عاشورا چون خطر دشمن بيشتر شد، اصحاب امام حسين به چهره آن حضرت نگاه مي كردند، ديدند: صورت آن بزرگوار مي درخشد! و اعضاي بدنش كاملاً طبيعي و دلش آرام بوده است! امام حسين از نگاه آنان با خبرشد، و از اسرار دروني اصحاب آگاه گرديد، و لذا فرمود:

اي رادمردان! نگران نباشيد، با مرگ افتخارآميز از تمام نگرانيها نجات يافته، و به نعمت جاودانه و بهشت برين رو مي آوريد. [2] .

همه اين فرازها و قرائن حالاتي و رواني دليل اين واقعيّت است كه امام حسين و اصحاب نزديك او به معرفت و كمال والا رسيده بودند، و پشت پرده و آن سوي جهان را مي ديدند، و حوريان بهشتي و انواع نعمت ها را مشاهده مي نمودند...

در حالات امام حسين آمده است كه: آن حضرت هنگامي كه تنها و بي كس ماند، و در محاصره هزاران سپاه بي رحم قرار گرفت، و مرگ و شهادت را بالعيان ديد، اظهار داشت: خدايا! تو


پناه مني در تمام گرفتاري ها، و اميد مني در سختي ها، تمام امور من به تو واگذار است. [3] .

و چون با زخم هاي بي شمار در بستر شهادت افتاد، با لب هاي خونين گفت:

صَبْراً عَلي قَضائِكَ يا رَبِّ، لا اِلهَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ... [4] .

خدايا بر مقدّرات تو صبر مي كنم، جز تو معبود و پناهي ندارم اي پناه بي پناهان.

كمال و معرفت امام حسين در يارانش تا به آنجا رسيد كه برخي اصحاب آن حضرت چون «بُرير و عبدالرّحمن» در آستانه مرگ و شهادت با يكديگر شوخي مي كردند، و عامل شوخي و خوشدلي را لقاي الهي و رسيدن به حضرت حق معرّفي مي كردند! [5] .

«زهير بن قين» كه اندي قبل از رسيدن به كربلا از دشمنان اميرالمؤمنين و از خونخواهان خليفه سوّم بود، در طول چند روز مصاحبت با سالار شهيدان به مقام بالاي عرفان نائل شد كه جمله بي نظير اميرالمؤمنين را تكرار كرده و گفت: اگر پرده هاي مادّي از چشمم كنار رود، ذرّه اي در ايمان من اثر نمي گذارد! [6] زيرا او به مرتبه بالاي يقين رسيده بود! حتي به امام حسين در روز عاشورا تسليت گفته و آرامش مي داد! و عرض مي كرد: اي امام هادي و مهدي و اي امام حسين! تو امروز به پيشگاه جدّت رسول خدا و علي مرتضي و برادرت حسن مجتبي خواهي رفت... [7] .


پاورقي

[1] علل الشرائع، ج 1، ص 218؛ بحارالانوار، ج 44، ص 297 و 298: کُشف لهم الغطاء حتّي رأوا منازلهم من الجّنة... فقال الحسين لاصحابه: ارفعوا رئوسکم و انظروا فجعلوا ينظرون الي مواضعهم و منازلهم من الجنّة...

[2] صبراً بني‏الکرام فما الموت الاّ قنطرة تعبربکم عن البؤس و الضرّاء الي الجنان الواسعة و النعيم الدّائمة (مدرک سابق).

[3] اللّهمّ انت ثقتي في کل کرب و رجائي في کلّ شدّة و انت لي في کل امر.

[4] مقتل الحسين مقرّم، ص 283.

[5] بحارالانوار، ج 45، ص 1.

[6] لوکشف الغطاء ماازددت يقينا.

[7] بررسي تاريخ عاشورا، ص 199، تاريخ طبري، 13 جلدي، ج 6، ص 239.