بازگشت

امام حسين در روز عرفه


روز نهم ذي حجّه زائرين بيت خدا، وظيفه دارند از موقع ظهر تا غروب آفتاب در سرزمين عرفه


«وقوف» كنند، و تأكيد شده است كه زائرين، به دعا و مناجات با خدا بپردازند و هر چه بتوانند به خواندن قرآن و عبادت حق مشغول گردند...

«مسروق خادم» مي گويد: در همچو روزي در صحراي عرفه بودم، گردش كنان به خيمه امام حسين وارد شدم، ديدم: آن امام بزرگوار با اصحاب خويش به خواندن قرآن و دعا مشغولند، و اشك هاي روان از چشمان پرفروغ آن حضرت فرو مي ريزد و....

ناگاه سفره طعام را مشاهده كردم كه از غذاهاي امروزه چيزي در آن نبود، خيلي ساده و بي خورشت، تنها سويق در آن چيده شده بود، آنهم به نشانه روزه داري و غذاي افطاري.

به محضرش شرفياب گشتم، سلام و احوال پرسي انجام گرفت، و بعد چند مسأله مطرح كردم، امام حسين با آرامش تمام جواب آنها را بيان داشت و...

مسروق در حالي كه زهد و ورع حسين و اصحاب او، وي را كاملاً متأثّر و متعجّب ساخته بود، حضور آنان را ترك گفت، و به خيمه امام حسن وارد شد...

در خيمه امام حسن سفره ها باز بود، و زائران بيت خدا در آنجا مشغول خوردن و آشاميدن بودند و گروهي از مردم از طعام هاي موجود به همراه خود نيز مي بردند! «مسروق» مي گويد: من از ديدن چنين منظره تعجّب نمودم كه چرا در حضور امام حسين همه روزه دار؟ و چرا در خيمه امام حسن همه مشغول خوردن و آشاميدن مي باشند؟

امام حسن از مسروق دعوت كرد كه او نيز طعام ميل كند، ولي او گفت: اي فرزند پيامبر من روزه گرفته ام، اجازه مي دهي سؤالي را مطرح كنم؟ امام اجازه داد.

مسروق گفت: من از اختلاف شما و برادرت حسين به خدا پناه مي برم! چرا در خيمه او همه روزه گرفته اند؟ ولي در خيمه شما كسي روزه دار نيست؟

امام حسن عليه السلام فرمود: خداوند ما اهل بيت را براي اعمال و سياست مردم الگو آفريده، چنانچه من و برادرم هر دو روزه مي گرفتيم، افرادي كه به روزه گرفتن موفّق نشده بودند احساس حقارت مي كردند، ولذا من با برادرم حسين قرار گذاشتيم كه اينگونه عمل كنيم، تا هيچ كس آزرده نباشد افطار كردن من به خاطر مردم، و روزه گرفتن برادرم حسين نيز به خاطر مردم است. [1] .

قابل توجّه است كه اگر همه مؤمنين در روز عرفه توفيق روزه گرفتن پيدا مي كردند، امام


حسن حتماً روزه مي گرفت، و با برادرش امام حسين تفاوتي در سيره پيدا نمي كرد، زيرا امام حسين برادرش امام حسن را امام خود مي خواند و از او پيروي مي كرد. [2] .

روزي عبداللَّه بن زبير از حضرت سيّدالشهداء و اصحابش براي مهماني ناهار دعوت كرد، وغذاهاي مطبوع بر سر سفره چيد، و از مهمانان خواست مشغول غذا خوردن باشند، در اين ميان امام حسين دست به طعام نزد! از حضرت سؤال كردند چرا غذا نمي خوري؟ فرمود: من روزه گرفته ام... [3] .

آري امام حسين در تمام رفتارها و كردارها الگوي زاهدان بود، و هرگز تحت ثأثير دنيا و عوارض آن قرار نگرفت، و در آخرين لحظات زندگي خويش كه در سرزمين كربلا در بستر شهادت افتاده بود، با خداي خويش مناجات نموده، و با زمزمه «رِضاً بِقَضائِكَ» بار ديگر اعلان نمود كه حسين اهل دنيا و مناصب آن نبوده است، و آنچه مي خواست فقط رضاي الهي بود.


پاورقي

[1] سفينة البحار، ج 1، ص 258: انّي افطرت لمفطرکم و صام اخي لصوّامکم.

[2] در بحث حسين در کنار برادرش امام حسن گذشت.

[3] بحارالانوار، ج 44، ص 195.