بازگشت

بخشش حسين از خطاكاران


يكي از نشانه هاي مردان خدا عفو و اغماض از خطاكاران است، كه با اين كار محبوب و مرضّي الهي قرار مي گيرند، و پاداش آن را در دنيا و آخرت به ويژه در پاي حساب رستاخيز دريافت مي دارند.

امام حسين اگر چه زيربار ذلّت نمي رفت، و با زورگويان دست و پنجه نرم مي كرد، و برضد آنان مي خروشيد، و تا پاي جان مقاومت مي نمود، ولي در موارد مناسب، براي مصالح اسلام و مسلمين راه سازش را پيش مي گرفت! و از لغزش ها مي گذشت و خطاكاران را مي بخشيد و گاهي آنان را مورد عنايت بيشتر نيز قرار مي داد، كه اينك به چند مصداق اشاره مي كنيم:

روزي يكي از غلامان آن حضرت جنايتي را مرتكب شد كه مستوجب كيفر بود، حضرت دستور داد: وي را تنبيه كنند. غلام با آشنايي به قرآن و عواطف پاك امام حسين بخشي از آيه 134 آل عمران را قرائت كرد و گفت: «وَالْكاظِمينَ الْغَيظَ» [1] سالار شهيدان فرمود: او را آزاد كنيد، غلام بخش بعدي آيه را خواند «وَالْعافِينَ عَنِ النَّاسِ» [2] حضرت فرمود: از لغزش تو گذشتم. آنگاه غلام بخش نهايي آيه را خواند «وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» امام عليه السلام فرمود: برو در راه خدا آزادي، و بدان كه بعد از اين حقوق و جيره ات را دو برابر كردم! [3] . [4] .

از اين فرازها استفاده مي شود كه رفتار آن حضرت مثل سنّت و سيره جدّش رسول خدا مطابق قرآن بود، نه تنها خطاكاران را در جاي خود مي بخشيد، بلكه مورد تفقّد نيز قرار مي داد.

در حديثي از امام صادق عليه السلام آمده است كه بين امام حسين و برادرش محمّد حنفيّه شكرابي پيش آمد و چند روزي ارتباط آنان به سردي گراييد، محمّد به امام حسين نامه نوشته و افزود كه: ما


هر دو فرزند علي هستيم، ولي از جهت مادر، چنانچه مادر من مالك تمام جهان گردد، و روي زمين پر از طلا در اختيار او قرار گيرد به پاي مادرت فاطمه نمي رسد!خواهشمندم بعد از خواندن نامه من به نزد من آيي، زيرا تو در فضل و كمال بالاتري، چون امام عليه السلام نامه برادرش را دريافت كرد، بي درنگ به زيارت او شتافت، و همديگر را در بغل گرفتند، و ديگر بار اختلافي پيش نيامد! [5] .

امام حسين نه تنها از تقصير غلام و برادرش گذشت، و آنان را مورد عفو و مرحمت قرار داد، بلكه از جنايات سرسخت ترين دشمنان خويش نيز گذشت، و به افراد بدخواه و شاعران و سخنگويان درباري كمك ها كرد، كه نمونه اي از آنان «فرزدق» [6] و مانند او بودند، تا جايي كه مورد اعتراض قرار گرفت كه چرا به آنان كمك و نيكي مي كند؟ او در جواب مي فرمود:

اِنَّ خَيْرَ الْمالِ ما وَقَي الْعِرْضَ [7] .

بهترين مال ها آن است كه آبروي انسان را از گزند دشمنان و بدخواهان مصون دارد.

يكي از دشمنان سرسخت اهل بيت «عصام بن المصطلق» بود، وي از دمشق به مدينه آمد، و با امام حسين ملاقات كرد، و چون او را ديد و شناخت به مولاي متقيّان جسارت كرد...

عصام خود نقل مي كند: با بغض و دشمني علي و اولاد علي بزرگ شده بودم، و با اين ديدگاه وارد مدينه گشتم، و از ديدار سالار شهيدان آتش كينه و حسد من شعله ور گشت، لذا خيلي اسائه ادب كردم، ولي امام حسين با بزرگواري و متانت با من برخورد نمود و مرا شرمنده و از كرده خود نادم ساخت.

او چون سخنان نارواي مرا شنيد، با نگاه محبّت آميز نخست آيه»199 سوره اعراف» [8] را زمزمه كرد، آنگاه خطاب به من فرمود:

آرام باش، خود را گرفتار نساز، از خدا براي من و خودت طلب آمرزش كن، چرا سخنان نامطلوب به زبان آوري؟ اگر نياز داري كمك مي كنم، چنانچه مشكل ديگري داري ياري مي رسانم، و اگر مشكل فكري داري تو را ارشاد مي سازم!


عصام مي گويد: سخنان امام حسين مرا به كلّي دگرگون ساخت، و او از درون من آگاه شد! و سيماي ندامت را در چهره ام مشاهده نمود، و لذا همان آيه اي را كه يوسف به برادرانش خوانده بود، براي من تكرار كرد [9] و سؤال نمود: تو از مردم شام هستي؟ گفتم: بلي. فرمود: مردم شام عادت دارند كه به ما فحش و دشنام دهند، و اين عادت زشت را معاويه در آنان فراهم ساخته است، حالا بيا هر مشكلي داري تو را كمك نمايم!

عصام مي افزايد: چون اين رفتارهاي بزرگوارانه امام حسين را ديدم آن چنان تأثّر و انفعال پيدا كردم كه از خدا ميخواستم زمين شكافته شود، و من در اعماق آن فرو روم، و از شرمندگي از چشم حسين پنهان گردم، ولي آرزويي بود غيرممكن، سرانجام به آرامي از حسين دور شدم، و در جمع مردم قرار گرفتم، و الان شخصي محبوبتر و گرامي تر از حسين و پدر او علي بن ابي طالب نمي شناسم. [10] .


پاورقي

[1] پرهيزگاران خشم خود فرو نشانند.

[2] از خطاکاران مي‏گذرند.

[3] انت حرّ لوجه اللَّه و لک ضعف ما کنت اعطيک.

[4] جلاء العيون، ج 2، ص 27.

[5] موسوعة کلمات امام حسين، ص 208، بحارالانوار، ج 44، ص 191، ح 3.

[6] در بحث: بخشش حسين به دشمنان گذشت.

[7] کشف الغمّه، ج 2، ص 206، بحارالانوار، ج 44، ص 195.

[8] خذالعفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلين.

[9] سوره يوسف، آيه 92: «لا تثريب عليکم اليوم يغفر اللَّه لکم و هو ارحم الرّاحمين».

[10] منتهي الآمال، ص 286.