بازگشت

پناهندگي مروان به امام سجاد


بعد از واقعه كربلا و شهادت امام حسين عليه السلام مردم مدينه بر ضدّ يزيد قيام نموده، و مراكز دولتي را تصرّف كرده، و دولتمردان را در تهديد جدّي قرار دادند و...

«مروان بن حكم» احساس خطر كرد، و به سراغ «عبداللَّه بن عُمر» رفت و از او پناهندگي سياسي و اجتماعي خواست.

«عبداللّه بن عمر» اوضاع شهر را بررسي كرد، و به اين نتيجه رسيد كه درخواست مروان را نپذيرد،لذا به مروان گفت: من نمي توانم سلامتي شما را تضمين كنم، بنابراين آمادگي پذيرايي ندارم. مروان مأيوسانه برگشت، سرانجآم به دَرِ خانه امام سجّاد آمد، و از شورش مردم و نگراني خود و خانواده اش سخن گفت، فرزند حسين عليه السلام همانند پدرش آمادگي خود را براي پذيرايي مروان و خانواده اش اعلان كرد....

مروان به همراه خانواده اش به خانه امام سجّاد منتقل شدند و روزهاي خطرناكي را با آرامش خاطر در آنجا گذراندند، و از خطرهاي احتمالي و تشويش و اضطراب مصون ماندند.

در تاريخ آمده است كه: امام سجّاد اين خانواده را به خانه اي كه در طائف داشت انتقال داد، تا سروصدا و ازدحام و شورش مهاجمان در مدينه آنان را نترساند، و به فرزندش «عبداللَّه» سفارش كرد كه در ملاطفت و پذيرايي آنان كوتاهي نكند....


اين پذيرايي محبّت آميز به قدري شيرين و چشمگير بود كه «عايشه» همسر مروان اين دوران از زندگي خويش در منزل آن امام را شيرينترين ايّام خود معرّفي مي كند... [1] .

با توجّه به سوابق نامطلوب مروان، پناه دادن امام سجّاد به چنين عنصري، نشانه كمال بزرگواري آن حضرت است، كه حتي كينه توزترين دشمن خويش را مورد مرحمت قرار داده اند.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 266 تا 271، چاپ بيروت از 13 جلدي‏ها.