بازگشت

حسين پناهگاه مردم


از جمله وظايف انسانها به ويژه مسلمانان و برادران ديني به يكديگر، رسيدگي و كمك رساني است كه اين مسؤوليّت در مورد افراد فقير و مستمند و محروم افزونتر است، و قرآن مجيد پيروان خود را به انجآم آن مكلّف مي سازد. [1] .

حضرت امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايند: مردم محروم، گرفتار گرسنگي، برهنگي، نيازمندي، فقر و بدبختي نشدند جز اينكه اشخاص متمكّن و ثروتمند حقوق اجتماعي آنان را مراعات نكردند، و خداوند متعال اين گروه را در روز رستاخيز مؤاخذه نموده، و حق دارد در اين دنيا رحمت و بركاتش را از آنان بردارد... [2] .

امام حسين عليه السلام خود را وقف اجتماع نموده بود، و در واقع پناهگاه مردم به ويژه دردمندان وبي نوايان بود، و هركس كه گرفتار مشكل سختي مي شد، از طريق آن حضرت مرتفع مي گرديد كه اينك به چند خاطره تاريخي اشاره مي كنم:

«اسامةبن زيد» از ياران پيامبر بود، و در حال احتضار بسر مي برد كه امام حسين به ديدار او شتافته و از وي عيادت كرد. در اين اثنا حسين بن علي از او دلجويي نمود، و از مشكلات وي پرسيد اسامه گفت: غم و غصّه شديدي دارم و آن قرض سنگين است و مبلغ آن به شصت هزار


درهم مي رسد! حضرت وعده داد كه آن را بپردازد! اسامه گفت: مي ترسم قبل از پرداخت قرض بميرم، امام حسين فرمود: نگران مباش، من آن را بزودي مي پردازم، و چنين كرد و قروض سنگين او را پرداخت نمود و... [3] .

و در مورد شخص ديگري آمده است كه عربي وارد محضر آن حضرت شد و گفت:

اي فرزند پيامبر! مبلغ ده هزار درهم قرض دارم و نمي توانم آن را بپردازم، و جز تو پناهي ندارم زيرا شما اهل بيت پيامبر هستيد، و در نزد مردم عزيز و گرامي مي باشيد، لطفاً به من كمك كنيد. سالار شهيدان چون اين سخنان را بشنيد تمام قرض هاي او را پرداخت كرد و عرب با تمام شادي و خوشحالي حضور حسين عليه السلام را ترك گفته و اظهار داشت: به حق، شما جانشين پيامبر و امام روي زمين هستيد. [4] .

فرزند عزيز امام حسين «حضرت امام هادي» از راهي مي گذشت، شخص گرفتاري جلو راه او را گرفته و چنين عرضه داشت: اي فرزند پيامبر! آتش قرض جگرم را مي سوزاند، خواب را از چشمم مي ربايد ده هزار درهم قرض دارم به من كمك كنيد. امام فرمود:

بيا به مقدار قرض تو سند قرض دهم، فردا اين سند را به دست گرفته و در ميان مردم با شدّت تمام از من مطالبه كن، حتماً مشكل تو برطرف مي گردد...

فردا شخص مقروض سند مرحمتي امام را به دست گرفت و در ميان مردم با تمام حدّت و شدّت مطالبه كرد، و جمع زيادي به دور حضرت اجتماع كردند، و سخنان آن مرد را شنيدند، و گزارش آن را به متوكّل عبّاسي رساندند...

متوكل مبلغ سي هزار درهم به امام ارسال داشت، و از طريق پيك خود گفت: شنيده ام قرضهاي سنگيني داري، اين مبلغ را خرج كن، و قرض خود را بپرداز و...

امام تمام پولها را به شخص مقروض داد، و از او اعتذار كرد، ولي عرب گفت: مولا جان! من فقط به ده هزار درهم آن نياز دارم، بقيّه را نمي خواهم، شما خود آن را خرج كنيد. امام هادي فرمود: اين پولها همگي در اين رابطه به دستم رسيده است، و همه آن مال شما است. [5] .


آنچه در اين حديث و خاطره زيباي تاريخ، نگارنده و تمام شيعيان آگاه را متعجّب مي سازد «گذشتن از آبرو و حيثيّت شخصي است در برابر مردم و اجتماع، براي رفع مشكل يك دردمند و محروم» كه در اين صورت مي گويم:

خدايا! از تقصيرات و غفلت ما در برابر حقوق دردمندان و مستمندان بگذر.


پاورقي

[1] و في اموالهم حقّ للسّائل و المحروم؛ (سوره ذاريات، آيه 19).

[2] وسائل الشيعه، ج 6، ص 4، ح 6: انّ النّاس ما افتقروا و لا احتاجوا و لاجاعوا و لاعروا الاّ بذنوب الاغنياء، و حقيق علي اللَّه تبارک و تعالي ان يمنع رحمته ممن منع حق اللَّه....

[3] جلاءالعيون، ج 2، ص 24.

[4] اللَّه اعلم حيث يجعل رسالته؛ بحارالانوار، ج 44، ص 196.

[5] محجةالبيضاء، ج 4، ص 309.