بازگشت

امام حسين و عصر يزيد


معاويه بعد از شهادت امام حسن عليه السلام براي يزيد از مردم بيعت گرفت، و او را وليعهد خويش خواند، و مسير خلافت را به سلطنت موروثي تبديل ساخت...

معاويه در سنه 60 هجري در ماه رجب [1] به هلاكت رسيد، و فرزند ناصالح او «يزيد» زمام امور را به دست گرفت، و چهره اسلام را عوض كرد، و مسلمانان را عزادار نمود، و جنايات بي نظيري را مرتكب شد و....

روزي معاويه به پسرش گفت: پسرم يزيد! من همه امور را برايت فراهم كردم، مسير سلطنت را صاف نمودم، دشمنانت را خوار ساختم، اعراب گردنكش را كه بر كسي خضوع نمي كنند رام نمودم، خدمتي كردم كه كسي بر كسي نمي كند! [2] نگران كسي نيستم، و ليكن از چهار نفر بترس [3] ، و آنان: «عبداللَّه عمر، عبدالرحمن بن ابي بكر، عبداللَّه بن زبير، حسين به علي» هستند، امّا عبداللَّه بن عمر ضرر مهمي نخواهد داشت، چنانچه ديگران بيعت كنند او نيز تسليم مي شود. و عبدالرحمن


بن ابي بكر نيز در مسائل خوشگذراني گرفتار است. و لكن عبداللَّه بن زبير در حمله مثل شير، و در سياست مثل روباه است از او بر حذر باش، و چنانچه فرصتي به دست آوردي او را تكّه تكّه كن...

اما حسين بن علي، او در ميان مردم احترام دارد، و مي بينم كه پس از من مردم عراق او را به رهبري فرا مي خوانند، ولي تو مواظب باش كه او را ناراحت ننمايي، زيرا وي حق بزرگي دارد، و فرزند پيامبر است. [4] .

سرانجام معاويه در تاريخ فوق به جهنّم واصل شد، و يزيد كه غرق عيّاشي و تفريح بود پس از سه روز از هلاكت و دفن پدرش به دمشق رسيد، و بر سر قبر معاويه رفت و بر قبرش نماز خواند! آنگاه در مسجد جامع شهر براي مردم سخن گفت، و وعده ها داد... و در مسند قدرت نشست و نامه اي به فرمانرواي مدينه نوشت و در آن دستور داد:

حسين بن علي و عبداللَّه بن زبير را احضار كن و از آنان براي من بيعت بگير، و چنانچه امتناع كردند سر از تن جدا كن و...

امام حسين عليه السلام در كنار مرقد پاك پيامبر نشسته بود، جمعي از اصحاب نيز دور او را گرفته بودند كه ناگاه «عبداللَّه بن عَمرو بن عثمان» فرا رسيد، و امام حسين را به فرمانداري مدينه فرا خواند.

مرگ معاويه به گوش حسين ابلاغ گرديد و از او خواسته شد كه بر يزيد بيعت كند، ولي او نپذيرفت و مدينه را به سوي مكّه ترك گفت و چهار ماه و پنج روز در كنار بيت خدا قرار گرفت و آماده مناسك حجّ بود كه از توطئه 300 نفر تروريست اعزامي يزيد آگاه گشت كه براي به قتل رساندن آن امام اعزام گشته بودند... [5] .

هشتم ماه ذي حجّه سال شصت هجري امام حسين از ديار كعبه به سوي كعبه عشق حركت كرد تا حريم بيت خدا از ناامني مصون ماند، و يزيد و يزيديان را از شكستن عظمت كعبه دور كند، چرا كه خداوند «كعبه» را حرم امن و پناه مردم معرّفي نموده [6] ، و سالار شهيدان موظّف بوده است اين قانون را تا حدّ ممكن مراعات نمايد....

امام حسين به سرزمين عشق قدم گذاشت و با خون پاك خود اسلام را بيمه كرد، و با


صداي بلند اعلام نمود: اگر بنا باشد يزيد فاسق و فاجر بر اين امّت اسلامي حاكم باشد، بايد با دين خدا، خداحافظي كرد! من هرگز دست بيعت به او نمي دهم و مرگ افتخارآميز را بر زندگي ننگين ترجيح مي دهم، اين بگفت و با جان و فرزندان و يارانش با خداي خويش سودا كرد.

اين بخش از زندگي امام حسين در بخش جداگانه اي مورد بحث قرار گرفته است.



پاورقي

[1] معروف در نيمه رجب.

[2] ذللّت لک الاعداء، اخضعت لک رقاب العرب، و جمعت لک ما لم يجمعه احد.

[3] اني لست اخاف عليک ان ينازعک في هذا الامر الاّ اربعة....

[4] کامل ابن اثير، ج 4، ص 6.

[5] بحارالانوار، ج 45، ص 99.

[6] سوره بقره، آيه 125؛ «واذ جعلنا البيت مثابة للنّاس و امنا».