بازگشت

حسين با مادرش فاطمه


زندگي امام حسين با مادر بزرگوارش حضرت زهرا، همان زندگي مشتركي است كه با جدش رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم داشته است، زيرا فاطمه اطهر در اثر مصائب وارده از ستمگران حاكم، كمتر از صد روز بعد از پدر زندگي كرد.

امام حسين عليه السلام در هفت سالگي به مصيبت جدّش داغدار بود، و در فقدان او در كنار پدر و مادرش پناه گرفته بود كه ناگاه منزل فاطمه در كنار «مسجد» مورد يورش وحشيانه سيصد نفر مهاجمان قرار گرفت و حسين با يك منظره تلخ بي سابقه روبرو شد، و مادرش را نقش زمين ديد و...! [1] .

فاطمه زهرا قبل از تولّد امام حسين از سرنوشت آينده او آگاه بود، و از جريانات كربلا خبر داشت، لذا طبق تفسير «آيه 15 سوره احقاف» در دوران بارداري و زايمان نيز توأم با نگراني و اضطراب بوده است، به اين جهت به امام حسين خيلي احترام مي كرد، و به ديگران نيز سفارش مي نمود: او را نوازش كنند، و حريمش را پاس دارند و....

در زمان پيامبر كه حسن و حسين دوران صباوت را مي گذرانيدند، عيد سعيد قربان نزديك بود، و بچّه ها و نونهالان عرب لباس تازه به تن كرده بودند، حسن و حسين از مادر خود لباس نو خواستند، و فاطمه نيز درخواست آن دو را به پدر معروض داشت. فرزندان زهرا خود رأساً به حضور پيامبر رسيده و خواسته خويش را تكرار كردند در اين هنگام جبرئيل دو دست لباس از بهشت برايشان آورد... لباس حسن سبز و لباس حسين قرمز بود و اشكهاي جبرئيل و پيامبر را به ياد كربلا در پي داشت. [2] .

در خاطره ديگري آمده است: پيامبر خدا وارد خانه حضرت علي و زهرا شد، و از حسن و حسين خواست با هم كُشتي بگيرند، دو نور ديده پيامبر با هم كشتي گرفتند، و سر و صدا بيشتر


شد، و زهرا را نيز به تماشا و ميدان كشتي كشانيد، فاطمه ملاحظه كرد: پدرش رسول خدا امام حسن را عليه امام حسين تشويق و تحريك مي كند، فاطمه سكوت را شكست و اعتراض خود را به صورت سؤالي مطرح ساخت و گفت: پدر جان! فرزند بزرگت «حسن» را عليه فرزند كوچكت تحريك مي كني؟! پيامبر جواب داد: دخترم! نمي بيني كه جبرئيل نيز حسين را عليه «حسن» تحريك مي كند؟! [3] .

در تاريخ ديگري باز رسول اكرم به خانه ولايت قدم گذاشت، «حسن عليه السلام» از گرسنگي و تشنگي شكوه كرد و پيامبر خدا بي درنگ شيري تهيّه نموده و به دست حسن داد، در اين اثنا حسين نيز درخواست شير نمود ولي پيامبر «حسن» را مقدّم داشت. فاطمه زهرا اظهار داشت:

با ابتا يا رسول اللَّه! شما حسن را بيش از حسين دوست داريد؟ پيامبر فرمود: نه، حسن و حسين تفاوتي ندارند، و ليكن حسن پيش از حسين از من آب خواست (و نظم بايد مراعات شود) و گرنه من و تو و اين دو فرزندم «حسنين» و پسر عمويم علي بن ابي طالب همگي يك مقام را داريم. [4] .

در اين احاديث و وقايع تاريخي علاقه و حسّاسيّت فاطمه به فرزندش حسين مشهود است.

در حديث داريم كه فاطمه «حسنين» را بسيار دوست داشت، و كانون خانواده را با محبّت بي نظير نگه مي داشت، تا جايي كه علي عليه السلام مي فرمايند: با ديدار فاطمه تمام غم ها و غصّه ها را فراموش مي كردم، و دلم با سرور و خوشحالي در حضور او آرام مي گرفت! [5] .

روزي فاطمه «حسين» را سرگرم مي كرد و به بازي و تفريح مشغول مي نمود، در ضمن به مولا علي نيز شوخي مي كرد و در لابلاي سخنان خويش خطاب به حسين مي فرمود:

اَنْتَ شَبيهٌ بِاَبي لَسْتَ شَبيهاً بِعَليٍّ

تو به پدرم رسول خدا رفته اي نه بپدرت علي مرتضي.

علي اين جملات را مي شنيد و مي خنديد و... [6] .

آري فاطمه با شوهر و فرزندش شوخي ها و مزاحها داشت، و كانون خانواده را گرم نگه


مي داشت زيرا پيامبر فرموده است:

مَنْ كانَ عِنْدَهُ صَبِيٌّ فَلْيَتَصابَ لَهُ [7] .

هر كس بچّه و نونهالي داشته باشد، خودش را در قالب بچگانه در آورد.

آري بچّه ها به محبّت و بازي و تفريح نيازمندند، و آن حق طبيعي آنان و هر انسان سالم است، و چنانچه اين خواسته، در كنار پدر و مادر و در كانون خانواده تأمين نشود سر از جاهاي ديگر در آورند، كه آن به مصلحت خانواده نخواهد بود.


پاورقي

[1] به «تحليل سيره فاطمه» به قلم نگارنده مراجعه فرمائيد.

[2] بحارالانوار ج 44 ص 245 ح 45.

[3] اسدالغابه، ج 2، ص 20، تحليل سيره فاطمه، ص 93.

[4] اني و اياک و هذين و هذا الرّاقد في مکان واحد يوم القيامه؛ فرائد السمّطين، ج 2، ص 28، ش 367، بحارالانوار، ج 37، ص 86 و ج 43، ص 283، موسوعة کلمات امام حسين، ص 36.

[5] و لقد کنت انظر اليها فتنکشف عنّي الهموم و الاحزان، تحليل سيره فاطمه، ص 86.

[6] بحارالانوار، ج 43، ص 286.

[7] روضة المتقين، ج 8، ص 599.