بازگشت

بشارت ولادت امام حسين


«حارث بن حزن» با هند دختر عوف بن زهير بن الحارث ازدواج كرد كه از جمله ثمرات اين پيوند تولّد دختري بنام «لبابه» بود، كه با كُنيه «امّ الفضل» معروف بود، رسول خدا در حق او و سه خواهر مادري اش بنامهاي «ميمونه، سلمي، اسماء» كه بترتيب با رسول خدا، حمزه، جعفر طيّار ازدواج كرده بودند، وعده بهشت داد... [1] .

امّ الفضل كه به همسري عبّاس عموي پيامبر درآمده بود، شبي در عالم خواب ديد كه بخشي از بدن رسول خدا قطع شده و در دامان او قرار گرفته! چون از خواب بيدار شد شروع به گريه كرد، و همسايه ها از اين واقعه با خبر گرديده، و جريان را به عرض آن حضرت رساندند....

پيامبر اسلام امّ الفضل را احضار نمود و از خواب او سؤال كرد، او به همراه گريه گفت: خواب وحشتناكي ديدم و رؤياي خويش را توضيح داد.

رسول اكرم فرمود: چه خواب نيكو، هيچ نگراني ندارد، زيرا بزودي حسين از فاطمه متولّد مي شود و من او را براي نگهداري در دامان تو مي گذارم... [2] .

در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است كه: جبرئيل به محضر پيامبر شرفياب شد و گفت:

يا مُحَمَّدُ! اِنَ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِمُولُودٍ يُولَدُ مِنْ فاطِمَةِ تَقْتُلُهُ اُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ... [3] .

اي رسول خدا! خداوند مژده مي دهد كه فرزندي برايت از فاطمه متولّد مي شود كه بعد از تو امّتت او را به شهادت مي رسانند!

پيامبر خدا فرمود: به خدايم سلام برسان و بگو كه من با اين شرائط چنين فرزندي را نمي خواهم. رفت و آمد جبرئيل تا سه بار تكرار شد. سرانجام جبرئيل پيغام آورد كه: در برابر شهادت حسين «امامت و ولايت و وصايت» در فرزندان او مستقر مي گردد، رسول خدا رضايت خود را اعلان كرد. و جريان را به دخترش فاطمه ابلاغ نمود، او نيز نخست اظهار داشت: من چنين فرزندي را نمي خواهم، ولي جبرئيل با سه بار رفت و آمد مكرّر به همان نتيجه رسيد، كه قبلا در مورد رسول خدا رسيده بود.


در دنباله اين حديث از امام صادق عليه السلام آمده است:

وَ وَصَّيْنَا الْاِنْسانَ بِوالِدَيْهِ اِحْساناً، حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً... [4] .

ما انسان را نسبت به پدر و مادر خود سفارش نموديم كه بر آنان احسان كند، در حالي كه مادرش با كراهت به وي باردار شد، و همچنين با اكراه او را به دنيا آورد.) در مورد حسين نازل شد.

در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام ضمن اشاره به اين مطلب، كه جبرئيل از سرنوشت امام حسين به پيامبر و دخترش فاطمه خبر داد، و سپس آن بي بي دو عالم به حسين باردار شد، آنگاه مي افزايند. آيا در دنيا سراغ داريد كه مادري را به تولّد فرزند ذكور مژده دهند، و او با كراهت به چنين فرزندي باردار گردد؟ [5] .

خبر تولّد امام حسين و سپس شهادت وي، نه تنها براي پيامبر خدا و فاطمه اطّلاع داده شده بود. بلكه تمام پيامبران خدا از آدم تا زمان رسول اكرم از آن آگاه بودند، و هر كدام در اين باره متأثّر شده بودند. از آن جمله «سعد بن عبداللَّه» از ياران حضرت ولي عصر(عج) مي گويد: از امام زمان صلوات اللَّه عليه سؤال كردم: حروف «كهيعص» در اوّل سوره مريم به چه معني است؟ آن عزيز زهرا گفت: اين حروف از اخبار غيبي است كه خداوند در اختيار حضرت زكريا قرار داد. زيرا زكريا از خدا خواست كه نام پنج تن آل عبا را به او تعليم كند، جبرئيل نيز نام آن حضرت را به وي تعليم كرد. حضرت زكريّا هرگاه نام محمد و علي و فاطمه و حسن را بر زبان مي آورد خوشحال مي گشت، ولي از ذكر نام حسين غمگين و متاثّر مي شد، و اشك چشم او بر صورتش جاري مي گشت!

روزي در مناجاتش با خدا از علّت آن پرسيد، و جبرئيل سرگذشت حسين را در كربلا ذكر نمود چون زكريا اين خبر غيبي را شنيد سه روز از مسجد و محلّ عبادت خود بيرون نيامد، و با مردم ديدار نكرد، و در طول اين مدّت بر حسين گريه مي كرد!

امام زمان آنگاه فرمودند: هر يك از اين حروف اشاره به جرياني است: «كاف» به كربلا، «هاء» به هلاكت و شهادت حسين، «ياء» به يزيد، «عين» به عطش حسين و ياران، «صاد» امر به صبر و خويشتن داري و....


در دنباله اين حديث آمده است كه زكريا مرتّب گريه مي كرد، و از خدا خواست كه خداوند بر وي فرزند ذكور عطا فرمايد، و محبّت او را در دلش جا دهد، و سپس چون حسين در راه دين شهيد شود... خداوند يحيي را به او مرحمت كرد و... [6] .


پاورقي

[1] رحم اللَّه الاخوات من اهل الجنة: اسماء بنت عميس، و امّ الفضل لبابه، و سلمي، و ميمونه؛ سيماي زنان در قرآن، ص 163.

[2] مستدرک الصحّيحين، ج 3، ص 127.

[3] اصول کافي، ج 1، ص 464، ح 4.

[4] سوره احقاف، آيه 15.

[5] جلاء العيون بشرّ، ج 2، ص 6؛ فهل رأيتم احداً يبشر بولد ذکر فيحمله کرها؟...

[6] بحارالانوار، ج 44، ص 223.