بازگشت

عزاداري در مصر


همان گونه كه گفتيم پيش از استيلاي فاطميان بر مصر، گروهي از شيعيان اين ديار بر اساس سنّت موجود در بين آنها، روز عاشورا بر سر قبر دو امام زاده «امّ كلثوم» و «نفيسه» حاضر مي شدند و به عزاداري مي پرداختند.

با تصرّف مصر از سوي دولت شيعي فاطميان، آنان بدين مراسم رسميت بخشيدند و از آن پس، اين مراسم با تشريفات خاصّ حكومتي اجرا مي شد [1] كه در گزارش هاي مورّخان انعكاس پيدا كرده است. [2] در اين دولت نيز گاه بنا به دلايلي، عزاداري به تعطيلي كشانده مي شد؛ ولي به طور كلّي تا سقوط فاطميان در سال 567 هجري [3] ادامه يافت.

در مصر، با روي كار آمدن دولت ايّوبي به جاي فاطميان، تلاش هاي فراواني براي از بين بردن فرهنگ تشيّع انجام گرفت. [4] بدين جهت انتظار گزارش هاي عزاداري از شيعيان انتظار بجايي نيست؛ امّا در مناطق شام و حلب و شمال عراق هنوز شيعيان حضور داشتند و در فرصت هايي كه پيش مي آمد، سعي مي كردند شعائر خود را اظهار كنند. مثلاً وقتي سلطان ايّوبي براي سركوبي حاكم سركش حلب به آن جا لشكر كشيد، حاكم از مردم كمك خواست و شيعيان كمك خود را مشروط به اظهار شعائر خود از آن جمله بانگ «حيّ علي خير العمل» در مسجد جامع شدند و حاكم نيز پذيرفت.

هر چند كه پس از روي كار آمدن ايّوبيان در مصر، با شعائر شيعي به سختي مبارزه شد و طبيعتاً نبايد انتظار ماندگاري عزاداري هاي عاشوراي حسيني را در آن ديار داشت. امّا از برخي قراين چنين بر مي آيد كه علقه مردمي به امام حسين عليه السلام و امام زادگاني چون «نفيسه» در مصر، باقي بوده و شايد سوگواري نيز به شكل مخفي تر، در بين علاقه مندان امام حسين عليه السلام، رايج بوده است. ابن تيميه از نويسندگان قرن هشتم، در كتاب رأس الحسين به مباحثات مسلمانان با مسيحيان قاهره اشاره مي كند و در ضمن كلام ذيل را از آنان نقل مي كند: «برخي از مسيحيان به مسلمانان مي گفتند: ما شبيه هم هستيم. ما يك آقا و يك بانو داريم و شما هم يك آقا و يك بانو داريد. ما عيسي و مريم را داريم و شما حسين و نفيسه را داريد». [5] .

اين گفته آنان، دليل بر اين است كه در آن دوران، مردم مصر هنوز به امام حسين عليه السلام و امام زاده حسني «نفيسه» ابراز ارادت مي كرده اند و اين امر، پديده آشكاري بوده به گونه اي كه مسيحيان نيز از آن آگاهي داشته اند و در مباحثات خود با مسلمانان بدان اشاره مي كردند.


پاورقي

[1] الخطط المقريزية، ج 2، ص 291؛ النجوم الزاهرة،ج 5، ص 153.

[2] الخطط المقريزية، ج 2، ص 284 و ص 290 و 291.

[3] النجوم الزاهرة، ج 5، ص 356.

[4] الخطط المقريزية، ج 2، ص 389.

[5] رأس الحسين‏ عليه السلام، ص 192.