بازگشت

نكته اي مربوط به حر


... پس از آنكه امام حسين - عليه السلام- با حر ملاقات نمود، حر در بين راه به حضرت عرض كرد: ما مامور شده ايم هنگامي كه شما را ملاقات كرديم، از شما جدا نشويم تا اينكه شما را به كوفه نزد ابن زياد ببريم.

حضرت خشمگين شد و فرمود: مرگ به تو نزديكتر از اين انديشه اي است كه تو داري. (يعني پيش از عملي كردن اين كار كشته خواهي شد). آن گاه امام حسين - عليه السلام- به اصحاب خود فرمود: سوار شويد. آنها سوار شدند و حضرت منتظر ماند تا زنان هم سوار شدند. سپس فرمود: برگرديد. چون خواستند كه برگردند،


لشكر حر مانع برگشتن او شدند. حضرت به حر فرمود:

ثكلتك أمك ما تريد؟

مادرت به عزايت بنشيند از ما چه مي خواهي؟

حر گفت:

أما لو غيرك من العرب يقولها لي و هو علي مثل الحال التي أنت عليها، لما تركت ذكر أمه بالثكل كائنا من كان، و لكن والله ما الي ذكر أمك من سبيل الا بأحسن ما يقدر عليه.

اگر شخص ديگري از عرب غير از تو نام مادرم را مي برد، در چنين حالتي حتما من هم نام مادر او را مي بردم هر كس كه مي خواهد باشد، و به همين گونه پاسخ او را مي دادم، ولي چه كنم كه مادر تو زهرا است و نام او را جز به بهترين شكل و جز با عظمت نمي توان ياد كرد. [1] .

منتهي الآمال، ص 393 و نفس المهموم، ص 189.


پاورقي

[1] شايد همين پاسخ حر موجب شد تا توفيق توبه کردن پيدا نمايد و به سعادت ابدي دست يابد (والله اعلم).