بازگشت

مرثيه دختر مسلم بن عقيل


به روايت سيد بن طاووس چون امام حسين - عليه السلام- خبر شهادت مسلم بن


عقيل را شنيدند، گريه كردند و فرمودند: خدا مسلم را رحمت كند! كه به رحمت الهي و بهشت خدايي دست يافت، و آنچه را به عهده ي او بود انجام داد، ولي آنچه به عهده ي ماست هنوز باقي مانده است.

از برخي كتابهاي تاريخ نقل شده است: مسلم بن عقيل - عليه السلام- دختر سيزده ساله اي داشت كه با دختران امام حسين - عليه السلام- زندگي مي كرد و هميشه با آنها بود. چون امام حسين - عليه السلام- خبر شهادت مسلم -عليه السلام- را شنيد، به سراپرده ي خويش آمد و دختر مسلم را آورد و بيش از اندازه به او مهرباني و نوازش كرد.

دختر مسلم از اين حالت، تصوري به ذهنش خطور نمود و عرض كرد:اي پسر پيامبر خدا! با من ملاطفتي همچون ملاطفت بي پدران و عطوفتي همچون عطوفت يتيمان روا مي داري؛ مگر پدرم مسلم را شهيد كرده اند؟ حضرت هنگامي كه اين سخنان را شنيد نتوانست تحمل كند و گريه كرد و فرمود:

اي دختر! اندوهگين نباش. اگر مسلم نيست، ولي من پدر تو، و خواهرم مادر تو، و دخترانم خواهران تو و پسرانم برادران تو هستند. دختر مسلم فرياد زد و بلند بلند گريه كرد. و پسران مسلم نيز عممه ها را از سر برداشتند و بلند بلند گريستند، وهل بيت عصمت - عليهم السلام - در اين مصيبت با ايشان نيز همراه شدند و به سوگواري پرداختند. و امام حسين -عليه السلام- هم از شهادت مسلم سخت اندوهناك و غمگين گشتند.

منتهي الآمال، ص 390.