بازگشت

ديدگاههاي سياسي و اجتماعي امام خميني و پيوند آن با فرهنگ عاشورا


تأكيد بر اصل حكومت اسلامي: طرح اين مسئله از سوي امام خميني و تأكيد بر آن از آغاز مبارزه تا حصول پيروزي، نشانه اهميت فوق العاده آن است. شايان ذكر است كه يكي از عمده ترين پرسشهاي بيشتر شخصيتها و محافل تبليغاتي و خبر گزاريهاي معتبر جهاني هنگام مصاحبه و گفتگو با امام خميني، درباره چگونگي حكومت اسلامي مطرح شده از سوي معظم له بود. [1] اهميت موضوع در چند فراز از كلام حضرت امام (س) به خوبي مشخص مي شود:

«... اينجاست كه حال حكومتها همه معلوم مي شود و رسميت حكومت اسلامي اعلان مي گردد.» [2] .

«ما كه به ولايت معتقديم بايد به ضرورت تشكيل حكومت معتقد باشيم... مبارزه در راه تشكيل حكومت اسلامي لازمه اعتقاد به ولايت است.» [3] .

«توجه داشته باشيد، كه شما وظيفه داريد حكومت اسلامي تأسيس كنيد. اعتماد به نفس داشته باشيد، و بدانيد كه از عهده اين كار بر مي آييد.» [4] .

در ميان سخنان امام حسين عليه السلام نشانه هاي اين انديشه را نيز مي يابيم. مانند: «مجاري الامور بيد العلماء بالله الامناء علي حلاله و حرامه»

و يا مانند: «و اهل بيت محمد صلي الله عليه و آله اولي بهذا الامر من هؤلاء المدعين ما ليس لهم» [5] .

و همچون: «و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.» [6] .

بايد دانست كه امام خميني رضوان الله تعالي عليه، همزمان با طرح حكومت اسلامي، مسئله «ولايت فقيه» را به عنوان يكي از پيشرفته ترين شكلهاي حكومت در جامعه مطرح كرد كه مي توان آن را يكي از شكوهمندترين و با ارزش ترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي به شمار آورد. بر اساس اصل ولايت فقيه، در زمان غيب حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه الشريف، ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل آگاه به زمان و شجاع و مدير و مدبر است و اين نيز چيزي جز ولايت و اختيارات پيامبر (ص) و امامان معصوم عليهم السلام نيست. بديهي است در كنار اين نظريه، ديدگاههاي ديگري نيز ارائه مي شود كه نزد حضرت امام (س) پذيرفته نيست. [7] پيوند اين ديدگاه با فرهنگ عاشورا از سخن مشهور حضرت امام حسين بن علي عليه السلام است كه به آن اشاره كرديم: «مجاري الامور بيد العلماء بالله». [8] .

امام خميني (س) در پيامي كه در سال 1362 به مجلس خبرگان فرستادند چنين فرمودند:

«ما مي دانيم كه ابر قدرتها و حكوتهاي وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهي و ملكي مخالف نيستند، بلكه بي شك آنها را تأييد نيز مي كنند؛ اسلامي كه بوسيله ايادي ابليسي... عرضه شود كه علماي اسلام نبايد در امور سياسي و اجتماعي مسلمين دخالت كنند و حكم واضح عقل موافق با قرآن را ناديده گرفته و حديث شريف «مجاري الامور بيد العلماء بالله» را ضعيف و سخن شريف «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة احاديثنا» و ديگر احاديث از اين قبيل را بي معنا كنند يا به تأويل بكشانند، صد در صد مورد تأييد آنان است... آنان از اسلام علي بن ابي طالب مي ترسند. اگر آن شهيد دلباخته اسلام مثل اينان فكر مي كرد و راهي جز بين مسجد و منزل نمي پيمود، نه جنگ صفين و نهروان، و نه جنگ جمل پيش مي آمد. و اگر سيد الشهدا مثل اينان فكر مي كرد و در كنار قبر جدش به ذكر و دعا مي پرداخت، فاجعه كربلا پيش نمي آمد و دوستان خدا قطعه قطعه نمي شدند و آل الله به اسارت نمي رفتند.» [9] .

يكي ديگر از مواضع امام خميني (س) معرفي دشمنان اصلي اسلام و مسلمين است كه با استفاده از فرصتهاي گوناگون و بهره گيري از شيوه هاي مختلف، به افشاي ماهيت آنان و در رأس همه آنها امريكا و اسرائيل و رژيم ستمشاهي محمد رضا پهلوي پرداخت و در اين راه با نهايت صلابت و شجاعت به پيش رفت. حضرت امام (س) در خطابه معروف خويش به رد طرح ننگين كاپيتولاسيون در تاريخ 4 آبان ماه 1343 فرمود:

«... قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آن مطمئن باشند اگر خميني يكه و تنها بماند، به راه خود كه راه مبارزه با كفر و شرك و بت پرستي است ادامه مي دهد.» [10] .

«... آقا! من اعلام خطر مي كنم... اي سران اسلام به داد اسلام برسيد! اي علماي نجف به داد اسلام برسيد! اي علماي قم به داد اسلام برسيد!... ما زير چكمه آمريكا برويم چون ملت ضعيفي هستيم؟ چون دلار نداريم؟ امريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر. همه از هم بدتر، از هم پليدتر. اما امروز سر و كار ما با اين خبيثهاست؛ با امريكاست... تمام گرفتاري ما از اين امريكاست. تمام گرفتاري ما از اين اسرائيل است.» [11] .

«مهمترين و دردآورترين مسئله اي كه ملتهاي اسلامي و غير اسلامي كشورهاي تحت سلطه با آن مواجه است، موضوع امريكاست. امريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است.» [12] .

در شرايط پيش از پيروزي انقلاب اسلامي نيز مي توانيم به چند نمونه از تاكتيك هاي سياسي و مواضع انقلابي امام كه به سرعت حركت نهضت و سقوط دشمن انجاميد اشاره كنيم:

- دعوت به اعتصاب قشرهاي گوناگون از بازاريان، كارگران كارخانه ها، كارمندان ادارات و در رأس آنان اعتصاب كاركنان صنعت نفت كه در شكست اقتصادي رژيم نقش مؤثري داشت. [13] .

- دعوت به اتحاد نيروهاي مختلف ملت به منظور به انزوا كشاندن نيروي مخالف و ايجاد وحشت در دشمن.

- دعوت به برگزاري تظاهرات و انجام راهپيماييهاي ميليوني بويژه در تاسوعا و عاشوراي سال 1357. [14] .

- ارسال پيام براي سران كشورها و اتحاديه هاي دانشجويان خارج از كشور و نيز تأثير پيام و نوارهاي سخنراني و توزيع گسترده آن در سطح كشور براي آگاه كردن ملت از شرايط زماني نهضت و تشريع موقعيت دشمن و ترسيم خط مشي آينده نهضت. [15] .

- صدور دستور قاطع براي فرار افسران و سربازان مسلمان و مبارز از پادگانها و عدم لزوم اطلاعات از سران خود فروخته ارتش. [16] .

- دستور نپذيرفتن وزرا و كارمندان فاسد در وزارتخانه ها و سازمانهاي دولتي و نپرداختن ماليات و عوارض به رژيم، به منظور تسريع بخشيدن به سقوط آن. [17] .

- عنايت به محرومان و آسيب ديدگان از اعتصابهاي كارگري و كارمندي. [18] .

مي توانيم پيوند مواضع مبارزاتي امام خميني را با فرهنگ عاشورا از اغتنام فرصتهاي حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در مورد زير مورد مقايسه قرار دهيم:

امام حسين (ع) براي افشاي نفاق و جنايت دستگاه خلافت و جلب افكار عمومي در جهت رويارويي با آن، چند نامه به مردم بصره و كوفه و نيز چند تن از افراد و بني هاشم و ديگران نوشت و چند سخن كوتاه و خطابه در ديدار با والي مدينه و مروان بن حكم و مواضع ديگر ايراد فرمود. جدي بودن اين موضعگيري و آمادگي براي هر گونه حركت لازم را از اينجا در مي يابيم كه امام هنگام ورود بر والي مدينه، سي تن از ياوران مسلح خويش را نيز به همراه برد. [19] .

امام حسين (ع) حركت از مكه با همراهان خويش را در زماني انجام داد كه شهر مكه به خاطر برگزاري مناسك حج از همه وقت شلوغ تر بود. آن حضرت در سخنراني حماسي و هيجان انگيزش فرمود: «الا و من كان باذلا فينا مهجته موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا ان شاء الله. [20] . يكي از برخوردهاي بسيار مهم امام حسين (ع) در خارج از مكه، موضوع شترداران حامل اجناس قيمتي براي دربار يزيد بن معاويه است كه آن حضرت تمام محموله ي آنان را گرفت و فرمود: «من احب منكم ان ينصرف معنا الي العراق او فينا كراءه و احسنا صحبته و من احب المفارقة اعطيناه من الكراء علي ما قطع من الارض.» خلاصه اينكه: اگر مي خواهيد با ما بياييد بهتر، و گرنه فقط كرايه تا اينجا را بگيريد. تاريخ در اينجا حكايت دارد كه برخي ماندند و عده اي بازگشتند. [21] .

در اينجا بخشي از يكي از سخنرانيهاي سرنوشت ساز امام خميني (س) را در روزهاي نخست مبارزه مي آوريم، تا مسئله پيوند انقلاب اسلامي ايران با فرهنگ عاشورا بهتر روشن شود:

«... مسلمين آگاه باشند كه اسلام در خطر كفر است. مراجع، علماي اسلام بعضي محصور و بعضي محبوس... در تهران حضرت آيت الله خوانساري و حضرت آيت الله بهبهاني را در محاصره شديد قرار دادند... با ما معامله بردگان قرون وسطي مي كنند. به خداي متعال من اين زندگي را نمي خواهم: اني لا اري الموت الا سعادة و لا الحياة مع الظالمين الا برما».

براي اثبات پيوند موضع امام با فرهنگ عاشورا كافي است بدانيم كه امام حسين عليه السلام در وصيتنامه خويش در مدينه، هدفش از سفر به عراق را امر به معروف و نهي از منكر دانسته است. [22] .

امام خميني (س) در يكي از سخنانش چنين مي فرمايد:

.«سيدالشهدا سلام الله عليه وقتي مي بيند كه يك حاكم ظالمي جائري در بين مردم دارد حكومت مي كند... ظلم دارد مي كند به مردم، بايد مقابلش بايستد و جلوگيري كند. خوب، سيره انبيا همين بوده است كه چنانچه يك سلطان جائر به مردم حكومت مي خواهد بكند، بايستد در مقابلش، به هر جا مي خواهد منتهي بشود... پس ما مبالاتي نداريم در اينكه كشته مي دهيم. البته بايد هم بدهيم... چه كشته بشويم و چه بكشيم حق با ماست. ما اگر كشته هم بشويم در راه حق كشته شديم، پيروزي است. و اگر بكشيم هم در راه حق است و پيروزي است.» [23] .

بديهي است در فرصتهاي ديگر - ان شاء الله - به بررسي مواضع ديگر حضرت امام خميني (س) و پيوند آنها با فرهنگ عاشورا خواهيم پرداخت. با آرزوي ادامه انقلاب اسلامي ايران تا انقلاب امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف و آرزوي طول عمر و سلامت براي رهبر معظم و فرزانه انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي اين مقاله را به پايان مي بريم.


پاورقي

[1] در اين مورد بنگريد به: صحيفه‏ي نور مجلدهاي 4 -1.

[2] بنگريد به: کتاب کشف الاسرار / 222.

[3] بنگريد به: کتاب ولايت فقيه حضرت امام / 22.

[4] بنگريد به: کتاب ولايت فقيه حضرت امام / 22.

[5] بنگريد به: سخنان حسين بن علي از مدينه تا کربلا / 142.

[6] بنگريد به: همان مأخذ / 18.

[7] مانند نظريه کساني که حکومت اسلامي را معاهده‏اي بين مردم و حاکم مي‏دانند که به عنوان وکالت فقيه برمي‏گردد، نه ولايت فقيه، و نظريه کساني ديگر که آن را بر اساس قانون اساسي نه برتر از آن، حق فقيه دانسته‏اند، که اين انديشه متأثر از انديشه ليبراليستي است.

[8] بنگريد به: تحف العقول / 238.

[9] بنگريد به: کلام امام و راه امام دفتر دهم / 163 - 160.

[10] بنگريد به: صحيفه نور 111 /1، پيام امام به تاريخ 4 / 8 / 43.

[11] بنگريد به: همان مأخذ 106 - 102 /1.

[12] بنگريد به: همان مأخذ 83 /13، از پيام امام به زائران بيت الله الحرام به تاريخ 21 / 6 / 59.

[13] بنگريد به: صحيفه نور 10 /4، 162 /3 و 83 و 101.

[14] بنگريد به: همان مأخذ 61 و56 -55 /4.

[15] بنگريد به: همان مأخذ 17 /2 و 112 110 و 172.

[16] بنگريد به: همان مأخذ 101 و10 /4.

[17] بنگريد به: همان مأخذ 141 /4 و 237 - 236 و 246.

[18] بنگريد به: همان مأخذ، ج/ 101 و 142.

[19] در اين مورد بنگريد به: سخنان حسين بن علي از مدينه تا کربلا / 52 و 57 و 72.

[20] بنگريد به: همان مأخذ / 63.

[21] بنگريد به: همان مأخذ / 102 - 101.

[22] بنگريد به: سخنان حسين بن علي از مدينه تا کربلا / 36.

[23] بنگريد به: صحيفه نور 208 /2.