بازگشت

تجليل امپراطوران از بيت المقدس


همين كه روم بر فارس غلبه كرد (هراكليوس امپراطور) خسرو پرويز را شكست داد بيت المقدس را پس گرفت «حتي تا به مدائن پايتخت ايران آمد و صليب عيسي عليه السلام را از مدائن پس گرفت» و براي شكر گزاري آنكه بيت المقدس را گرفته امپراطور روم پياده از مرز ايران به بيت المقدس آمد زير پاي او گل و رياحين افشاندند بر گل و رياحين تا بيت المقدس پياده قدم زد. [1] .

منتخبات التواريخ «نوشته حصني» از سهيلي نقل مي كند كه گفته است: مراد از «بار كنا حوله» شام است، و شام در لغت سرياني به معناي پاكيزه است، و به آن از آن جهت شام گفته شده، كه سرزميني پاكيزه است و نعمتش فراوان

نيز در آيات شريفه: «قلنا يا نار كوني بردا و سلاما علي ابراهيم # و ارادوا به كيدا فجعلناهم الاخسرين # و نجيناه و لوطا الي الارض التي باركنا فيها للعالمين» و آيه: «تجري بامره الي الارض التي بار كنا فيها...» [2] مقصود از «بار كنافيها» در هر دو آيه شام است

مرحوم خراساني در منتخب التواريخ از روضات نقل مي كند كه ابوبكر خوارزمي آورده است:

«جنات الدنيا اربع: غوطه دمشق و صفد سمرقند و شعب بوان و ابله البصره. وافضلها غوطه دمشق» باغهاي بهشتي دنيا چهار است: غطوطه دمشق و..و غوطه دمشق از همه بهتر است

در روايات عامه، مدح بليغي از شام، خصوصا دمشق شده است - هر چند به احتمال قوي بيشتر آنها رواياتي است كه وعاظ السلاطين به منظور جلب رضايت دولتمردان و يا توجيه جنايات آنان جعل كرده اند. مخصوصا ابو هريره - راوي زبر دست عامه - روايات عجيبي در اين باره دارد. از جمله مي گويد: چهار شهر از شهرهاي بهشت است: مكه و مدينه و بيت المقدس ‍ و شام

نيز مي گويد: «رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: پس از من فتنه هايي روي خواهد داد، عرض شد، يا رسول الله چه دستور مي فرماييد؟ فرمود: شام را رها نكنيد «ستكون فتن قيل يا رسول الله فما تامرنا؟ قال عليكم بالشام»

و اين در حالي است كه شام پس از پيامبر صلي الله عليه و آله حدود يك قرن جايگاه بوزينگان اموي گرديد و امام باقر عليه السلام از مردم آن به بدي ياد مي كرد.

محدث جليل، فيض كاشاني «قدس سره» در تفسير صافي از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايت مي كند كه فرمود:

چه زمين خوبي است شام، و چه مردم بدي هستند اهل شام، و چه بلاد بدي است مصر. بدانيد كه آنجا زندان كساني است كه خداي تعالي بر آنها غضب كرده است، و داخل شدن بني اسرائيل به مصر نبود مگر به علت سرپيچي آنها از فرمان خدا. زيرا خداي تعالي فرمود: داخل شويد به زمين مقدسي كه خداوند به نام شما نوشته است يعني شام. ولي آنان از داخل شدن به شام خودداري كردند، و به جزاي اين سرپيچي چهل سال در بيابانها مصر سرگردان شدند و پس از چهل سال سرگرداني داخل مصر شدند، و فرمود: تا توبه نكردند و خداوند از آنان راضي نشد از مصر در نيامده و داخل شام نشدند.

«نعم الارض الشام، و بئس القوم اهلها، و بئس البلاد مصر، اما آنهاسجن من سخط الله عليه، و لم يكن دخول بني اسرائيل الا معصيته منهم لله. لان الله قال ادخلوا الارض المقدسه التي كتب الله لكم، يعني الشام، فابوا ان يدخلوها بعد اربعين سنه. قال: و ما خروجهم من مصر و دخولهم الشام الا بعد توبتهم و رضاء الله عنهم» [3] .

در تفسير امام حسن عسكري عليه السلام آمده است: كه وقتي خبر سر پيچي معاويه لعنه الله عليه به امير المومنين عليه السلام رسيد گفته شد كه صدهزار نفر با او هستند فرمود: از كدام طايفه اند؟ گفتند از اهل شام. فرمود: نگوييد اهل شام و لكن بگوييد اهل شومي. اينان از فرزندان مصرند كه به زبان داود لعن شدند، و خداوند بعضي از آنان رابدل به ميمون و خوك ساخت.

«لما بلغ اميرالمومنين عليه السلام امر معاويه، و انه في ماه الف قال: من اي القوم؟ قالوا من اهل الشام. قال: لاتقولوا من اهل الشام، و لكن قولوا من اهل الشوم، هم من ابنا مصر، لعنوا علي لسان داود، فجعل منهم القرده و الخنازير» [4] .


پاورقي

[1] بيت المقدس و تحول قبله، نوشته حضرت آيه الله فقيد فرزانه، مرحوم حاج ميرزا خليل کمره اي، ص 53.

[2] الانبياء: 69 - 71.

[3] سفينه البحار ج 4 ص 361، چاپ جديد.

[4] سفينه البحار ج 4 ص 361، چاپ جديد.