بازگشت

امام سجاد خود را معرفي مي كند


مزدوران و جيزه خواران يزيد كافر، اهل حرم و اولاد سيّد پيغمبران را در مسجد جامع دمشق كه جاي اسيران بود بازداشتند.

در اين وقت پيرمردي از اهل شام به نزد اسرا آمد و گفت: الحمدلله كه خدا شما را كشت و شهرها را از مردان شما آسوده كرد و يزيد را بر شما مسلّط گردانيد.

علي بن الحسين امام سجّاد زين العابدين عليه السلام به او فرمود: اي پيرمرد، آيا قرآن خوانده اي؟

گفت: بلي.

فرمود: اين آيه را خوانده اي: (قُلْ لا أسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أجْرا إلّا الْمَوَدَّة في الْقُرْبي) [1]

يعني بگو اي پيغمبر من به پاس (رنج) رسالت مزدي از شما نمي خواهم بجز دوستي خويشاوندانم.

علي بن الحسين عليه السلام فرمود: خويشاوندان، ماييم كه خداوند دوستي ما را مزد رسالت رسول خدا صلي الله عليه و آله گردانيده است.

امام باز فرمود: اين آيه را خوانده اي: (وَآتِ ذَالْقُرْبي حقه) [2] عرض كرد: بلي. امام سجّاد عليه السلام فرمود: ماييم آنها كه خداوند بزرگ پيغمبر خود را امر كرده است كه حق ما را عطا كند.

باز فرمود: آيا اين آيه را خوانده اي: (وَاعْلَموُا أَنّما غَنِمْتُمْ مِنْ شي فَأن للهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسوُلِ وَلِذِي الْقُرْبي) [3] يعني بدانيد هرچه سود بريد پنج يك آن مخصوص خدا و رسول و خويشاوندان رسول است.

امام سجّاد عليه السلام فرمود: آري ماييم خويشاوندان رسول خدا صلي الله عليه و آله.

فرمود: آيا اين آيه را خوانده اي: عليه السلام (اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرجس أهْلَ الْبَيْتِ وَ يطهركم تَطْهيرا) [4] .

پيرمرد گفت: اين آيه را خوانده ام. امام سجّاد زين العابدين عليه السلام فرمود: ماييم آن خانداني كه خداوند آيه تطهير را مخصوص ما نازل فرموده است.

راوي مي گويد: پيرمرد ساكت شد و از گفته هاي خود پشيمان گرديد، و عمامه خود را از سر افكند و رو به آسمان كرد و گفت: خداوندا، بيزاري مي جويم به سوي تو از دشمنان آل محمد صلي الله عليه و آله [5] سپس به حضرت امام سجّاد زين العابدين عليه السلام عرض كرد: آيا راه توبه براي من باز است؟ امام عليه السلام فرمود: آري، اگر توبه كني خداوند توبه ترا مي پذيرد و تو با ما خواهي بود. عرض كرد: من توبه كارم.

گزارش رفتار اين پيرمرد به يزيد لعين رسيد دستور داد پير مرد را كشتند. [6] .

همچنين مي گويند: هفتاد كس از مشايخ دمشق به طلاق و عتاق و حج سوگند خوردند كه پيغمبر صلي الله عليه و آله را به غير از يزيد خويشي نمي دانستيم، و همه از امام زين العابدين عليه السلام عذر خواستند و زاري كردند، و او نيز همه را عفو فرمود. [7] .

هندو شاه صاحبي نخجواني در كتاب تجارب السلف كه در سال (472 ه‍) آن را به انجام رسانيده، در پايان سخنان پيرمرد شامي با امام سجّاد عليه السلام چنين مي گويد:

به خدا سوگند من هرگز ندانستم (محمد صلي الله عليه و آله) را به غير از يزيد و خويشان او خويشاوندي ديگر هست.

آنگاه بگريست و از امام زين العابدين عليه السلام عذر خواست. [8] .


پاورقي

[1] سوره شوري: آيه 33.

[2] سوره اسرا: آيه 26.

[3] سوره انفال: آيه 42.

[4] سوره احزاب: آيه 33.

[5] احتجاج طبرسي: ج 2 ص 33 چاپ نجف.

[6] چهره درخشان حسين بن علي عليه السلام ص 376 و شهيد کربلا ج 2 ص 38.

[7] تحقيق درباره روز اربعين حضرت سيدالشهدا ص 459 به نقل از تجارب السلف ص 69.

[8] تحقيق درباره روز اربعين ص 459.