بازگشت

گفتگوي ام كلثوم با خواهر يزيد


نيز به روايتي، زماني كه حرم امام حسين عليه السلام را وارد مجلس يزيد كردند، سر مطهّر امام حسين عليه السلام در پيش روز يزيد بود و فاطمه و سكينه عليه السلام گردن مي كشيدند تا آن سر را ببينند. يزيد گفت زنها را وارد حرم من نماييد. به روايت ديگر چون حرم امام را به خانه يزيد بردند زنان يزيد لباسها و جامهاي بسيار براي آنها آوردند و آنها قبول نفرمودند. نيز به روايتي، يزيد را خواهري موسوم به هنده بود. وي نزد حرم امام حسين عليه السلام آمد و گفت: ام كلثوم خواهر امام حسين عليه السلام كدام يك از شماهاييد؟ ام كلثوم عليه السلام فرمود:

منم دختر امام زكي و تقي اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب. عليه السلام

خواهر يزيد گفت: شماها ربيعه و ابوجهل و عتبه را كشتيد، لذا اين مصيبتها بر شماها وارد شد. آيا فراموش كرده ايم كه پدر تو دربدر مردان ما را كشت؟! ام كلثوم عليه السلام فرمود اي دختر هند جگر خوار، زنان ما مانند زنان شما نيستند كه به زنا مشهور باشند و مردان ما مانند مردان شما نيستند كه سالها مشغول بت پرستي بودند. آيا جد تو ابوسفيان نبود كه لشگرها گردآورد و با پيغمبر خدا جنگ كرد؟! آيا مادر تو هند نبود كه نفس خود را بر وحشي بذل كرد و جگر حمزه سيّدالشهدا عليه السلام را بخورد؟! آيا پدر تو معاويه نبود كه شمشير به روي علي بن ابي طالب عليه السلام كشيد؟! آيا برادر تو يزيد نيست كه از روي ظلم برادر مرا كه سيّد شباب اهل جنّت و فرزند دختر پيغمبر خدا است و ميكائيل و جبرائيل خادم او بودند كشت؟! خواهر يزيد لعين چون اين سخنان بشنيد هيچ جوابي نتوانست بدهد.