وادي نخله
از تكريت كوچ كرده به وادي نخله رسيدند. در آنجا صداي ضجّه و نوحه بسياري را شنيدند كه اصحابش را نمي ديدند و يكي مي گفت:
مسح النبي جبينه و لو يريق في الخدود
ابواه من عليا قريش و جدّه خير الجدود
و ديگري مي گفت:
الا يا عين جودي فوق جدّي
فمن يبكي علي الشهداء بعدي
علي رهط تقودهم المنايا
إ لي متجبّر بالملك عبدي