بازگشت

استقرار سلطنت بني اميه


سال شصت هجري معاويه در گذشت و پسرش يزيد طبق بيعتي كه پدرش ‍ بزور از مردم براي وي گرفته بود زمام حكومت اسلامي را در دست گرفت.

چنانكه گفتيم، يزيد به شهادت تاريخ هيچگونه شخصيت ديني نداشت. جواني لاابالي بود كه حتي در زمان حيات پدر اعتنايي به اصول و قوانين اسلام نداشت و جز عياشي و بي بند و باري و شهوت راني چيزي سرش ‍ نمي شد. وي در سه سال حكومت خود فجايعي به راه انداخت كه در تاريخ ظهور اسلام با آن همه فتنه ها كه گذشته بود سابقه نداشت.

پس از يزيد هم آل مروان از بني اميه زمام حكومت اسلامي را به تفصيلي كه در تواريخ ضبط شده در دست گرفتند. حكومت اين دسته يازده نفري كه نزديك به هفتاد سال ادامه داشت روزگار تيره و شومي براي اسلام و مسلمين به وجود آورد كه در جامعه اسلامي جز يك امپراتوري عربي استبدادي كه نام خلافت اسلامي بر آن گذاشته شده بود حكومت نمي كرد. در دوره حكومت اينان حتي كار به جايي كشيد كه خليفه وقت، كه جانشين پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و يگانه حامي دين! شمرده مي شد، بي محابا تصميم گرفت بالاي خانه كعبه غرفه اي بسازد تا در موسم حج در آنجا مخصوصا به خوش گذراني بپردازد! [1] .

خليفه وقت، قرآن كريم را آماج تير قرار داد و در شعري كه خطاب به قرآن انشا كرد گفت: روز قيامت كه پيش خداي خود حضور مي يابي بگو خليفه مرا پاره پاره كرد! [2] .

البته شيعه، كه اختلاف نظر اساسي اش با اكثريت تسنّن است بر سر دو مسئله خلافت اسلامي و مرجعيت ديني بوده و هست،در اين دوره تاريك روزگاري تلخ و دشوار را مي گذرانيد، ولي شيوه بيدادگري و بي بند و باري حكومتهاي وقت و قيافه مظلوميت و تقوي و طهارت پيشوايان اهل بيت، اين گروه را روزبه روز در عقايد خود استوارتر مي ساخت و مخصوصا شهادت دلخراش حضرت حسين، پيشواي سوم شيعه، در توسعه يافتن تشيّع بويژه در مناطق دور از مركز خلافت مانند عراق و يمن و ايران كمك بسزايي كرد.

گواه اين سخن آن است كه در زمان امامت پيشواي پنجم شيعه، كه هنوز قرن اول هجري تمام نشده و چهل سال بيشتر از شهادت امام سوم نگذشته بود، به مناسبت اختلال و ضعفي كه در بنيان حكومت اموي پيدا شده بود، شيعيان از اطراف كشور اسلامي مانند سيل به دور پيشواي پنجم ريخته به اخذ حديث و تعلّم معارف ديني در محضر وي پرداختند. نيز هنوز قرن اول هجري تمام نشده بود كه چندنفر از امراي دولت شهر قم را در ايران بنياد نهاده و شيعه نشين ساختند [3] هر چند در عين حال شيعه به حسب دستور پيشوايان خود در حال تقيّه و بدون تظاهر به مذهب زندگي مي كردند. سادات علوي بارها در اثر كثرت فشار بر ضدّ بيدادگريهاي حكومت قيام كردند ولي شكست خوردند و بالا خره جان خود را در اين راه از كف دادند و حكومت بي پرواي وقت در پايمال كردنشان از هيچ كاري فرو گذار نكرد. جسد زيد، فرزند امام سجّاد عليه السلام، را از قبر بيرون آورده به دار آويختند. سه سال جسد وي بر سر دار بود، سپس آن را پايين آورده آتش ‍ زدند و خاكسترش را به باد دادند. [4] . دامنه جنايات بني اميه تا آنجاست كه امام چهارم و پنجم نيز به دست بني اميه مسموم شدند [5] چنانكه درگذشت امام دوم و سوم نيز به دست آنان بوده است. فجايع اعمال امويان به حدّي فاش و بي پرده است كه اكثريت اهل تسنن با اينكه خلفا را عموما مفترض ‍ الطاعه مي دانند، ناگزير شده اند كه آنان را به دو دسته تقسيم كنند.

1.خلفاي چهارگانه نخستين، كه به نظر آنها پس از رحلت رسول اكرم صلي الله عليه و آله عبارت از: ابوبكر و عمر و عثمان و علي عليه السلام [6] هستند.

2.خلفاي غاصب، كه از معاويه شروع مي شود و بني سفيان و بني مروان را فرا مي گيرد.

امويين در دوران حكومت خود، در اثر بيدادگري و بي بند و باري، به اندازه اي نفرت عموم را برانگيخته بودند كه پس از شكست قطعي آن سلسله از عبّاسيان و كشته شدن آخرين خليفه آنان، مروان حمار، زماني كه دو پسر مروان با جمعي از خانواده خلافت از دارالخلافه شام گريختند به هر جا كه روي آوردند پناهشان ندادند، تا بالاخره پس از سرگردانيهاي بسيار كه در بيابانهاي نوبه و حبشه به محنت و بيچارگي افتادند. و بسياري از ايشان از گرسنگي و تشنگي تلف شدند، به جنوب يمن در آمدند، و به دريوزگي، خرج راهي از مردم تحصيل كرده در زي حمّالان عازم مكّه شدند و آنجا در ميان مردم ناپديد گرديدند. [7] .


پاورقي

[1] وليد بن يزيد. تاريخ يعقوبي ج 3 ص 73.

[2] وليد بن يزيد. مروج الذهب ج 3 ص 228.

[3] معجم البلدان ماده (قم).

[4] مروج الذهب ج 3 ص 217 - 219. يعقوبي ج 3 ص 66.

[5] کتاب بحار ج 12 و ساير مدارک شيعه.

[6] از نظر شيعه: سه خليفه غاصب حق اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه السلام بودند و خليفه بلافصل حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله اميرالمومنين علي عليه السلام بوده است. کلب آستان اهل بيت عليه السلام علي رباني خلخالي.

[7] شيعه در اسلام: علامه طباطبائي: صفحه 26.