بازگشت

حق و باطل را هرگز آشتي نباشد


امام حسين (ع) در رابطه با شرط سوم ازدواج (آشتي و سازش بين بني هاشم و بني اميه) و صلح ميان حق و باطل جمله بسيار ارزنده و سازنده اي فرمود كه زيبنده است سرمشق زندگي و برنامه غيرقابل تغيير همه انسانهاي آزاده و مسلمانان وارسته باشد:

«إ نّا قوم عاديناكم في الله و لم نكن نصالحكم للدنيا فلقد أعيي النسب فكيف السبب» [1] .

ما خاندان محمد(ص) گروهي هستيم كه در راه خشنودي خدا با شما (دشمنان دين) جنگ و پيكار داريم، هرگز براي دنيا و مصالح آن با شما سازش نخواهيم كرد، قرابت و فاميلي ناتوان و عاجز مانده كه صلح را بر ما تحميل كند، چه رسد بر قرابت سببي و ازدواج و وضعيت زناشوئي!

اين سخن آخرين پايه اميد معاويه و طرفدارانش را فرو ريخت، و خط فكري و مشي سياسي حزب الله و طرفدارانش را در برابر حزب شيطان روشن ساخت. علاوه براين امام حسين عملي بسيار جوانمردانه و بزرگانه انجام داد، بدينگونه كه، در همان مجلس دختر زينب كبري را به يكي از فرزندان بني هاشم تزويج كرد، و براي هميشه اميد يزيد پليد را قطع نمود و باغي را كه ارزش خوبي داشت از مال شخصي خود به داماد و عروس هبه كرد. و با اين عمل امام، ظاهر بينان و تنگ نظران خجل و شرمنده از مجلس خارج شده، و تفاوت شخصيتها را هم شناختند.

اين است ويژگي بارز و ممتاز حزب الله، كه با هيچ عنوان و عاملي، با آنان كه خط فكري باطل و انحرافي دارند سازش نمي كنند، و دست دوستي و آشتي به آنان نمي دهند، و بر هر فرد حزب اللهي لازم است كه حسين وار انديشند و در پيشنهادهاي ارائه شده از طرف دشمن دقت فراوان به كار برند، و با مسائل چنان برخورد كنند، كه سالار شهيدان ما را آموخت.


پاورقي

[1] مناقب، جلد 4، صفحه 39، بحار الانوار، جلد 44، صفحه 318.