بازگشت

يزيد و ابن زياد را بهتر بشناسيم


در كتاب «جواهر المطالب»، نوشته ابوالبركات شمس الدين محمّد باغندي، كه نسخه خطي آن در كتابخانه آستان قدس رضوي موجود است، به نقل از ابن فوطي در تاريخش، چنين مي خوانيم:

يزيد ميموني داشت كه آن را «ابوقبيس» ناميده بود. وي اين ميمون را هميشه در كنار خود مي گذاشت و از زيادي كاسه شراب خود به او مي نوشانيد و مي گفت: اين ميمون، يكي از پيرمردان بني اسرائيل است كه در اثر گناه مسخ شده است. نيز ميمون را برگرده خر ماده اي كه براي مسابقه اسب دواني تربيت شده بود، سوار مي كرد و همراه اسبها به مراسم اسب دواني و مسابقه مي فرستاد. يك روز ميمون در مسابقه پيش افتاد، يزيد شاد شد و شعري در تشويق آن حيوان سرود! شگفت آورتر آن بود كه وقتي آن ميمون مرد، خاطر پادشاه اموي سخت افسرده شد و دستور داد مردار وي را به رسم آدميان، كفن و دفن كنند و مردم شام برايش عزاداري نمايند!

سبط ابن جوزي در كتاب «تذكرة الخواص» مي نويسد: يزيد پس از شهادت امام حسين (ع)، ابن زياد را نزد خود فراخواند و به او بخشش فراوان كرد و هديه هاي بسيار داد. وي ابن زياد را نزد خويش نشاند، مقام و منزلتش را بالا برد، و نديم و همدم خودش نمود. شبي از شبها بساط ميگساري گسترده بود و آوازه خوان به رامشگري سرگرم بود. يزيد بالبداهه اين شعر را سرود:

جامي از شراب به من بنوشان كه استخوانهاي من را سيراب كند، سپس ‍ برگرد و اين فاسق، ابن زياد، را از همان جام بنوشان، همان كسي كه راز دار من است، همان كسي كه امين كار من است، همان كسي كه كار من و اساس ‍ خلافت من به دست او استوار شده است، همان كسي كه خروج كننده بر من - يعني حسين بن علي - را كشت، و دشمنان و حسد ورزان من را نابود و محو ساخت.

ابن عقيل گويد: در بعضي از اشعار يزيد، كه به دست ما رسيده، گواه روشني بر لزوم لعن و نفرين وي، بلكه كفر و زندقه او وجود دارد. يزيد در برخي از اشعارش آشكارا دم از الحاد زده، پليدي سرشت خود را بروز داده و ناراستي باورهاي خود را آشكار نموده است. از آن جمله اين ابيات است:

اي «عليه» پيش آي و آواز بخوان و آهنگ بنواز، كه همانا من مناجات و راز و نياز را دوست نمي دارم. بيا و مرا از آن شراب خوشبو سيراب كن؛ همان شرابي كه دختران بي شوهر آن را تهيّه كرده اند. اي زن، چون من مُردَم ازدواج كن، و بعد از من درنگ نكرده و عدّه نگاه ندار. مي خواهم در روز حشر كه به ديدار محمّد(ص) مي شتابم شرابي زرد رنگ، كه استخوانهايم را سيراب مي كند، در دست داشته باشم!

آري، براي امّت اسلامي ننگ بود كه كسي چون يزيد بر آن حكمفرما باشد و از همين روست كه شخصي چون ابوالعلاء معري، مسلمانان را به علّت تن دادن به بيعت با يزيد سرزنش كرده است:

روزگار را مي نگرم كه هر زشتي يي را مرتكب مي شود، و من پيوسته بر شگفتي و حيرتم افزوده مي گردد. آيا اين قريش نبود كه حسين عليه السلام را به قتل رسانيد، و به حكومت يزيد بن معاويه رضايت داد؟!

سبط ابن الجوزي مي گويد: جد من، ابوالفرج، در بغداد بر فراز منبر در حضور دانشمندان و بزرگان يزيد را لعن كرد. گروهي از جفاكاران برخاسته مجلس را ترك كردند، ولي او اين آيه قرآن را تلاوت كرد: (ألا بَعْدا لِمَدْيَنَ كَمَا بَعدَتْ ثَموُدُ) [1] (اهل مدين نابود گردند، همان گونه كه قوم ثمود به هلاكت رسيدند)!

هم او مي نويسد: از جدّ من درباره يزيد پرسيدند، گفت: چه مي توان گفت درباره مردي كه سه سال حكومت كرد و در نخستين سال حكومتش حسين بن علي (ع) را به شهادت رساند، در سال دوم مدينه را به آشوب كشيد، و در سال سوم خانه خدا را ويران كرد؟!

مردم گفتند: آيا مي توانيم او را لعن كنيم؟ پاسخ گفت: بلي او را لعن كنيد و بر وي لعنت فرستيد.

سبط ابن الجوزي مي افزايد: جدّ من، در كتاب «الرد علي المتعصب العنيد»، نوشته است: در احاديث ما كساني كه يك صدم كارهاي زشت يزيد را مرتكب شده باشند، مورد نفرين قرار گرفته اند. از آن جمله رواياتي است كه بخاري و مسلم در كتب صحيح خود آورده اند. براي نمونه در حديثي كه ابن مسعود از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل مي كند مي خوانيم كه آن حضرت كساني را كه بر بدن خود نقش و نگار مي كوبند، نفرين فرمودند. ابن عمر نيز نظير اين روايت را، شخصا از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل كرده است. جابر روايت مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله رباخوار و ربا گيرنده را لعنت كردند.

ابن عمر مي گويد كه شراب از ده جهت حرام و نفرين شده است. اين حديث در مسند احمد بن حنبل ذكر گرديده است. احاديث در اين باره بسيار است كه همه بر ملعون بودن يزيد گواهي مي دهند. نكته مهم اين است كه اين گونه كارهاي حرام غير از جنايت هولناك يزيد مبني بر شهادت رساندن پاره تن رسول الله صلي الله عليه و آله حضرت حسين بن علي عليه السلام، و برادران و خويشان و ياران با وفاي اوست. بعلاوه، يزيد مدينه و مكّه - دو شهر مقدس اسلامي - را با خاك يكسان كرد و آشكارا از كفر و زندقه دم زد. [2] .

اللهم الْعَن اول ظالِمٍ ظَلَمَ حَق محمد و آل محمد وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلي ذلِكَ اللهم الْعَنِ الْعِصابَةِ التي جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلي قَتْلِهِ اللهم العنهم جَميعا. زيارت عاشورا


پاورقي

[1] قرآن کريم، سوره هود، آيه: 95.

[2] امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام: علامه سيد محسن امين، صفحه 281.