بازگشت

حرام زادگان را بشناسيد


منشاء عداوت فرزند ابو دلف، ناصبي مشهور، با علي عليه السلام از حرامزادگي او بوده است.

قطب الدين اشكوري در «محبوب القلوب»، علي بن حسين مسعودي در «مروج الذهب»، عبدالله بن اسعد يمني در«مرآة الجنان»، ابن خلّكان اربلي در «وفيات الا عيان»، و جمعي ديگر- همگي در نقل اين حكايت به اندك اختلافي اتّفاق نموده اند، كه عيسي بن ابي دلف گفت:

برادرم دلف را از علي بن ابي طالب (ع) انحرافي در عقيدت و عداوتي در ضمير بود؛ بلكه گاهگاه زبان جسارت دراز نموده به ذيل عصمت آن حضرت، مطاعن و مثالب چند اسناد مي داد. روزي در مجلس نشسته بود، در اثناي صحبت يكي از حضّار گفت: در احاديث نبويّه وارد است كه رسول الله (ص) فرمود: «يا علي لا يُحبِّك إلّا مؤمن و لا يُبغضك إلّا منافقٍ شَقيٍّ ولد زنية أو حيضة». يعني، يا علي، ترا دوست ندارد مگر كسي كه قلبش به نور ايمان منور باشد و نيز ترا دشمن ندارد مگر منافق كه نطفه اش از زنا يا حيض باشد.

دلف گفت: اين حديث را نبايد پايه و سندي استوار باشد. چه، شما همگي پايه غيرت امير را در حراست از حريم و حفظ ناموس مي دانيد، كه هيچ فردي را جرأت جسارت نسبت به حرم امير نيست، با اين حال دل من مالامال از بغض علي بن ابي طالب (ع) است و در عين حال، حلال زاده ام.

ام عيسي گويد: در اين گفتگو بوديم كه ناگاه امير وارد مجلس شد و گفت: صحبتهاي شما را شنيدم. در اين احاديث هيچ جاي تأمل و ترديدي نيست. سند حديث و گفته رسول خدا صلي الله عليه و آله درست است.

به خدا قسم اين دلف، هم ولد حيض است و هم ولد زنا. من پيش از انعقاد نطفه اين پسر، مريض بودم و كسي را نداشتم. در منزل خواهرم بستري بودم و خواهرم پرستاري مرا مي كرد. وي كنيزي داشت بسيار زيبا كه جمالي آراسته داشت. چون من منزل را خلوت يافتم و شهوت بر من غلبه كرد، نتوانستم خود را حفظ كنم و او را به رختخواب كشيدم. كنيز هر چه گفت مانع دارم - يعني حيض مي باشم - من اعتنايي نكردم و با او همبستر شدم. بعد از چندي آثار حمل در وي ظاهر شد، سپس خواهرم او را به من بخشيد. اي اهل مجلس، بدانيد كه اين بچه، هم ولد الزنا و هم نطفه حيض ‍ مي باشد!

رنگ از چهره دلف پريد و صحت مضمون حديث روشن گرديد. [1] .


پاورقي

[1] نامه دانشوران: جلد 2، صفحه 111.