بازگشت

دومين سفر


پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله يك بار ديگر نيز به اين سرزمين سفر كرد و آن زماني بود كه حضرت 25 سال داشت و هنوز در كنار عمويش ابوطالب زندگي مي كرد. ابوطالب عليه السلام درصدد بود كه براي برادرزاده خويش ‍ شغل مناسبي در نظر بگيرد. در آن زمان خديجه، دختر خويلد، زني شرافتمند و تجارت پيشه بود و دامنه تجارت او به مصر و حبشه كشيده شده بود. ازينرو ابوطالب عليه السلام به برادرزاده خود گفت: خديجه عليه السلام دنبال مرد اميني مي گردد كه سرپرستي تجارت او را به عهده گيرد؛ چه بهتر كه خود را به وي معرّفي كني. او پيشنهاد ابوطالب را پذيرفت ولي بر اثر مناعت طبع و همّت بلندي كه داشت از اينكه مستقيما چنين پيشنهادي را به خديجه دهد، خودداري كرد. اتفاقا خديجه كه از امانت و راستگويي و مكارم اخلاق حضرت محمد صلي الله عليه و آله آگاه بود، هنگامي كه از مذاكرات آنان اطلاع يافت فورا كسي را دنبال حضرت فرستاد و پيشنهاد كرد كه با سرمايه وي براي تجارت رهسپار شام شود و اعلام كرد كه حاضر است دو برابر آنچه به ديگران مي دهد به حضرت بپردازد. لذا حضرت محمد صلي الله عليه و آله اين پيشنهاد را پذيرفت و هنگامي كه كاروان بازرگاني قريش به سمت شام حركت كرد، حضرت در رأس كاروان خديجه رهسپار شام گرديد. خديجه در اين سفر شتر راهواري را در اختيار وكيل خود قرار داد، و نيز دو غلام را كه يكي از آنها «ميسره» نام داشت همراه او روانه كرد تا در كارها دستيار وي باشند.

سرانجام كاروان به شام رسيد. بازرگانان اجناس خود را فروختند و سود خوبي عايد گرديد. حضرت محمّد صلي الله عليه و آله در بازگشت كالاهايي براي فروش از بازار «تهامه» خريد و همراه كاروانيان به مكّه بازگشت. [1] .


پاورقي

[1] فروغ ابديت، از هم ايشان،ج 1، ص 156.