بازگشت

شهادت واضع و اسلم


چون واضح تركي غلام حرث مذحجي از اسب بزمين افتاد استغاثه كرد و از امام عليه السلام درخواست نمود به فريادش برسد امام عليه السلام كنار پيكر نيمه جانش


كه هنوز مختصر رقمي از حيات در بدن داشت رفت و او را در آغوش گرفت و صورت به صورتش نهاد. واضع كه اين لطف و محبت را از امام ديد به خود باليد و گفت: كيست مثل من كه پسر پيغمبر (ص) صورتش را به صورت من گذاشته است؟ در همين حال كه نگاهش در چهره ي امام بود از دنيا رفت.

پس از آنكه واضح روحش پرواز كرد، امام عليه السلام به بالين أسلم رفت و با او نيز معانقه كرد، اسلم نيز كه هنوز رمقي در بدن داشت همين كه محبت امام را مشاهده كرد از خوشحالي بسيار تبسم افتخارآميزي بر لبهايش نقش بست و از دنيا رفت.