بازگشت

شهادت زهير بن قين و ابن مضارب


در اين هنگام نوبت به سلمان بن مضارب بجلّي پسر عموي زهير بن قين رسيد وي به ميدان آمد و پس از يك حمله به درجه ي شهادت رسيد، پس از او زهير بن قين به حضور امام آمد، دست بر شانه ي آن حضرت گذاشت ضمن درخواست اجازه گفت:



أقدم هديت هاديا مهديا

فاليوم ألقي جدّك النّبيّا



و حسنا و المرتضي عليا

و ذاالجناحين الفتي الكميّا



و أسد الله الشهيد الحيّا [1] .

امام عليه السلام فرمود: و من نيز پس از تو به ملاقات آنها خواهم آمد، «و انا ألقاهما علي اثرك».


زهير پس از اجازه گرفتن به دشمن حمله كرد و در حين حمله مي گفت:



انا زهير و انا ابن القين

أذودكم بالسيف عن حسين [2] .



مردانه جنگيد و يكصد و بيست نفر از آنها را روانه ي دوزخ كرد و در نهايت كثير بن عبدالله شعبي، و مهاجر بن اوس، پس از يك حمله ي بسيار سخت او را محاصره كرده و از پاي درآوردند. پس از آنكه زهير را شهيد كردند امام عليه السلام در كنار پيكر بي جانش ايستاد و فرمود:

اي زهير! خدا تو را از رحمت خود دور نگرداند و خداوند كشندگان تو را لعنت كند «لا يبعدنّك الله يا زهير! و لعن الله قاتليك». پس از آن امام اضافه كرد: آنانكه مسخ شدند و به صورت ميمون و خوك درآمدند، مورد لعن و عذاب خدا قرار گرفتند «لعن الذين مسخوا قردة و خنازير» [3] .


پاورقي

[1]

براي شهادت من هر چه زودتر اقدام کن که تو هدايت يافته و هدايت گرديده‏اي

امروز است که جدت پيامبر را ملاقات خواهم کرد

و حسن را، و علي مرتضي را، (ملاقات خواهم کرد)

و جعفر طيار آن جوانمرد سلاح بتن را

و شير خدا حمزه، آن شهيد زنده را نيز ملاقات خواهم کرد.

[2]



من زهير و من فرزند قينم

با شمشير دفاع مي‏کنم از حسينم.

[3] آري اين چنين است، آنانکه تفکر و انديشه‏ي خود را ناديده گرفته، شخصيت انساني و ارزشهاي خدادادي خود را با خوش رقصي در برابر دستورهاي ابن‏زيادها و عمر سعدهاي زمان خود عوض مي‏کنند و ميمون‏وار با رقص و بازيهاي خود مردم را اغفال و سرگرم مي‏نمايند و آنانکه خوک صفت زندگي بر ايشان جز حفظ مقام و ارضاي غرايز، مفهومي ندارد، اينها مورد خشم و لعن خدا و مورد غضب و نفرت مردم قرار گرفته و مي‏گيرند.