بازگشت

اقامه ي نماز ظهر به وسيله ي امام


امروز پنجشنبه 7 / 2 / 68 مطابق با روز بيستم ماه مبارك رمضان هنگام ترجمه به مجردي كه باين جمله: (اقامه ي نماز) رسيدم صداي مؤذن از بلندگوي مسجد براي نماز ظهر بلند شد. اقتداء بآن بزرگواران دست از نوشتن و به اقامه ي صلوة پرداختم.

پس از آنكه پيشنهاد آتش بس موقت مورد قبول اهل كوفه قرار نگرفت امام عليه السلام بدون اينكه به تيرباران دشمن اعتنائي بكند براي خواندن نماز بپا خاست، و احتمالا بقيه ي نماز خوف را با گروه دوم خواند و زهير بن قين با سعيد بن عبدالله حنفي در اين گروه جلو امام ايستادند و خود را سپر امام قرار دارند.

و احتمال ديگر اين است كه: امام و اصحاب نماز را فرادا و با ايماء خوانده اند [1] .



و صلاة الخوف حاشاها فما

روعت و الموت منها كان قابا






ما لواها الموقف الدّامي و ما

صدّها الجيش ابتعادا و اقترابا [2]



در اثر زخمهاي فراواني كه به بدن سعيد وارد آمد توان خود را از دست داد و بدن نيمه جانش روي زمين افتاد و در همان حال مي گفت: (اللهم العنهم لعن عاد و ثمود، و ابلغ نبيك مني اسلام...).

خداوندا به اين مردم لعن و عذابي بفرست مانند لعنت و عذابي كه بر قوم عاد و ثمود فرستادي و سلام مرا به پيغمبرت برسان و از اين درد و رنجي كه به من رسيده است او را خبر بده، زيرا هدف من از اين جانبازي ثواب و رضاي تو است كه در نصرت و ياري اولاد پيغمبرت قرار دادي [3] .

آنگاه روي بطرف امام كرد و گفت: (اوفيت يابن رسول الله)؟ آيا من عهد خود وفا كردم؟

امام فرمود: «نعم، انت امامي في الجنة» آري تو وظيفه ي خودت را خوب انجام دادي و پيشاپيش من در بهشت خواهي بود. با شنيدن مژده ي امام جان به جان آفرين تسليم كرد، در حالي كه غير از زخمهايي كه در اثر نيزه و شمشير بر بدنش وارد آمده بود، سيزده عدد تير نيز به بدنش اصابت كرده بود.

امام عليه السلام پس از اداء نماز ظهر بطرف اصحاب كه در انتظار شهادت به سر مي بردند برگشت و به آنها چنين فرمود:

«يا كرام هذه الجنة قد فتحت ابوابها و اتّصلت انهارها، و أينعت ثمارها و هذا رسول الله و الشهداء الذين قتلوا في سبيل الله يتوقّعون قدومكم و يتباشرون بكم، فحاموا عن دين الله و دين نبيه و ذبوا عن حرم الرسول» اي بزرگواران! اينك درهاي بهشت باز شده و نهرهايش به هم پيوسته و درختانش سبز و خرم و ميوه هايش رسيده است، و اينك رسول خدا (ص) و شهدائي كه در راه خدا از دنيا رفته اند منتظر ورود شمايند، و قدوم شما را به يكديگر بشارت مي دهند، پس لازم است از دين خدا و پيغبرش حمايت كرده و از حرم او دفاع نمائيد.


تمام آنهائي كه در انتظار شهادت دقيقه شماري مي كردند گفتند: جان ما بفداي جان تو، و خونمان بجاي خون تو باد! بخدا قسم تا يك قطره خون در رگ ما وجود داشته باشد از تو و حرمت دفاع مي كنيم و نخواهيم گذاشت گزندي به شما وارد آيد [4] .


پاورقي

[1] مرحوم مقرم در اينجا فرموده است: آنچه به نظر من مي‏آيد اين است که امام عليه‏السلام نمازش قصر بوده است زيرا از مسافرت آمد و روز دوم محرم وارد کربلا شد و چون علاوه بر علمي که خود داشت از جدش رسول اکرم نيز شنيده بود که روز عاشورا شهيد خواهد شد، نمي‏توانست نيت اقامه بنمايد، پس چگونه نماز خوف خوانده است؟! و کسانيکه گفته‏اند امام نماز خوف خواند توجه به اين نکته نداشته‏اند. بنابراين همان قوم سوم که ابن نما در مثير الاحزان فرموده صحيحتر به نظر مي‏رسد، يعني امام و اصحاب هر کدام نماز را فرادا و باايماء خوانده‏اند.

[2] چند مصراع ديگر مرحوم مقرم در متن آورده است که ما جهت اختصار از آن صرف نظر کرديم. ضمنا اشعار از مرحوم سيد محمد فرزند آيت الله سيد جمال گلپايگاني مي‏باشند.

[3] مقتل العوالم ص 88.

[4] اسرار الشهادة ص 175.