بازگشت

بزرگواري امام و راه راست نمودن


سپاه عمر سعد كه قبلا آرايش و منظم شده بودند بر امام عليه السلام يورش بردند، عبدالله بن حوزه تميمي نيز جزو آنها بود هراسان پيش آمد و با صداي بلند داد مي زد و مي پرسيد: حسين در ميان شماست؟ (أفيكم حسين)؟ كسي به او جواب نمي داد و او باز هم تكرار مي كرد تا در مرتبه ي سوم كه تكرار كرد يكي از ياران امام حسين عليه السلام در حاليكه به او اشاره مي كرد گفت: حسين اين است چه مي خواهي؟ (هذا الحسين فما تريد منه)؟ با كمال پرروئي و بي ادبي جسارت كرد و گفت: يا حسين تو را به آتش دوزخ مژده باد!!، امام عليه السلام در پاسخ او فرمود: تو دروغ مي گوئي، من بر خداي آمرزنده ي كريم و شفاعت پذير كه امرش مطاع است وارد مي شوم، تو كيستي؟ گفت من پسر «حوزه»ام.

پس از آن كه خودش را معرفي كرد، امام عليه السلام دستهايش را به سوي آسمان بلند نمود باندازه ايكه سفيدي زير بغلش ظاهر شد و او را به تناسب اسمش نفرين كرد: «اللهم حزه الي النّار» خداوندا او را به جانب آتش بكش [1] .

پسر حوزه كه نفرين امام را شنيد خشمگين شد، تازيانه اي بر اسب خود زد تا از نهري كه جلويش بود بپرد و به امام حمله كند، با پريدن اسب از پشت زين افتاد و يكي از پاهايش در ركاب گير كرد، اسب رم كرد و او را به اينطرف و آن طرف مي زد پايش از چند جا شكست و جدا شد و هنوز پاي ديگرش در ركاب آويزان بود، اسب بدن نيمه جانش را بر هر سنگ و بوته اي ميزد تا از دنيا رفت [2] (و دعاي امام مستجاب گرديد).


مسروق بن وائل حضرمي نقل مي كند: من از جلوداران و پيشتازان لشكري بودم كه به جنگ با حسين آماده شده بود، مي خواستم اول كسي كه سر حسين را مي گيرد و براي ابن زياد براي گرفتن جايزه هديه مي برد من باشم. هنگاميكه ديدم چگونه نفرين امام درباره ي پسر حوزه مستجاب شد فهميدم اين اهل بيت نزد خدا داراي احترام و منزلت خاصي مي باشند، بهمين جهت لشكر ابن سعد را ترك كردم و گفتم: من نبايد با آن ها بجنگم كه اهل جهنم باشم، (لا اقاتلهم فأكون في النار) [3] .


پاورقي

[1] حوزه در فارسي به معناي جانب و ناحيه و کرانه مي‏آيد. لذا امام عليه‏السلام از خداوند تفاضا کرد «حزه الي النار» يعني او را به جانب آتش روانه کن.

[2] در بعض تواريخ از قبيل انساب الاشراف و کامل ابن‏اثير نوشته‏اند: بالاخره اسب بسوي خندقي که در آن آتش افروخته بودند دويد و بدن تکه تکه‏اش را در آتش انداخت و بدينوسيله قبل از آتش آخرت به آتش دنيا نيز گرفتار گرديد. ضمنا منابع مزبور و علاوه بر آنها مقتل خوارزمي نيز در ج 1 ص 249 بدنبال دعاي فوق اين جمله را افزوده‏اند: «... و أذقه حرّها قبل مصيره الي نار الآخرة» و مزه‏ي آتش دنيا را قبل از آتش آخرت به او بچشان. پس از مشاهده‏ي اين جريان، امام سر به خاک نهاد و به شکرانه‏ي استجابت نفرينش سجده‏ي شکر به جاي آورد.

[3] کامل ابن‏اثير ج 4 ص 27.