دعاي امام در صبح عاشورا
آنگاه كه عمر سعد به آرايش نظامي و تنظيم صفوف مشغول بود امام عليه السلام نگاهش به انبوه جمعيت دشمن افتاد، وقتيكه در مقابل خويش سيل عظيم لشكر دشمن را ديد دستها را بآسمان بلند كرد و اين دعا را خواند:
«اللهم أنت ثقتي في كل كرب و رجائي في كل شدة و انت لي في كل امر نزل بي ثقة و عدّة...»
خدايا تو در هر غم و اندوهي پناه من، و در هر پيشآمد ناگواري اميد من، و در هر حادثه اي قوت قلب و سلاح مني.
«كم منهم يضعّف فيه الفؤاد و تقلّ فيه الحيلة، و يخذل فيه الصديق و يشمت فيه العدو، انزلته بك و شكوته اليك...».
چه غمهاي كمرشكني كه دلها در برابرش آب شده و راه چاره در برابرش مسدود گشته، و با ديدن آنها دوستان از آن دوري جسته، و دشمن زبان به شماتت گشوده، بر من فروريخته، كه من تنها به پيشگاه تو شكايت آورده ام.
«رغبة منّي اليك عمّن سواك، فكشفته، و فرّجته فانت وليّ كلّ نعمة و منتهي كلّ رغبة».
و از ديگران قطع اميد كرده ام، و تو بودي كه به دادم رسيدي و آنها را برطرف كردي (و از آن امواج غم نجاتم دادي) خدايا توئي صاحب تمام نعمتها و توئي منتهاي همه ي آرزوها.