بطن عقبه يازدهمين كاروان نور
حسين بن علي عليه السلام از زباله حركت كرد و پيوسته آمد تا به «بطن عقبه» رسيد در آنجا به اصحاب و ياران خود فرمود:
من از هم اكنون كشته شدن خودم را مي بينم، زيرا در خواب ديدم سگهايي به من حمله كرده و بدنم را گاز مي گيرند، و بدترين آنها سگ ابلقي بود كه مرا گاز مي گرفت [1] .
در اين محل نيز عمرو بن لوذان از قبيله ي بني عكرمه به امام عليه السلام پيشنهاد داد تا به مدينه برگردد زيرا مردم كوفه بي وفا و خيانتكارند.
ابوعبدالله عليه السلام فرمود: «ليس يخفي علي الرأي». آنچه تو مي داني بر من پوشيده نيست، ولي بدان آنچه خدا مقرر كرده شكست نمي خورد.
و به جعفر بن سليمان ضبعي فرمود: اينها هرگز دست از من برنخواهند داشت مگر اينكه اين تكه ي خون را از درون من بيرون كشند، و آنگاه كه چنين كنند خداوند كسي را بر آنها مسلط خواهد كرد كه از كهنه ي حيض خوارتر و بي مقدارتر گردند.
پاورقي
[1] کامل الزيارات ابنقولويه ص 75.