بازگشت

ذات عرق سومين منزل كاروان نور


ابي عبدالله عليه السلام پيوسته براه خود ادامه مي داد تا اينكه در «ذات عرق» [1] با بشر بن غالب برخورد كرد و از او وضعيت اهل كوفه را سوال كرد در جواب گفت:

(السيوف مع بني امية، و القلوب معك). شمشيرها با بني اميه و دلها با تواند.

حضرت فرمود: راست گفتي [2] .


رياشي از كساني كه در بين راه با ابي عبدالله عليه السلام پيوسته بودند نقل مي كند: يكي از آنها مي گفت پس از آنكه اعمال حجّم را انجام دادم روانه شدم روزي بي ترتيب و بي هوا قدم مي زدم، در همين بين كه قدم مي زدم چشمم به چادر و خيمه گاهي افتاد، به طرف آنها رفتم و پرسيدم: اين خيمه مال كي است؟

گفتند: مال حسين بن علي عليه السلام، به سوي وي حركت كردم، ديدم به در خيمه تكيه زده و نامه اي مي خواند، عرض كردم اي پسر پيغمبر خدا (ص): پدر و مادرم فداي تو باد، چه انگيزه اي موجب شده در اين بيابان خشك و سوزان، بدون آبادي و بدون وسيله فرود آمدي؟

حضرت امام عليه السلام فرمود: اينها امنيت را از ما سلب كردند، و اين هم نامه هاي اهل كوفه است كه از من دعوت كرده اند، و همينها قاتل من خواهند بود. آنگاه كه مرا كشتند و به احكام خدا تجاوز كردند، خداوند كسي را بر آنها مسلط خواهد كرد و آن قدر از اينها را مي كشند كه در چشم مردم از كهنه ي حيض پست تر و خوارتر گردند [3] .


پاورقي

[1] ابن‏نجيم در بحر الرائق ج 2 ص 317 نوشته است ميان مکه و ذات عرق دو منزل راه است. ابن‏مفلح در کتاب فروع ج 2 ص 216 گفته ميان مکه و ذات عرق دو شب راه است، وجه نامگذاريش به خاطر کوهي است در آنجا که اين نام دارد. چنانچه در تاج العروس ج 7 ص 8 نيز همين را گفته است.

اهل سنت ذات عرق را براي اهل شرق ميقات مي‏دانند، ولي اماميه عقيق را براي اهل عراق و خراسان و... ميقات مي‏دانند و شافعي نيز در کتاب الام ج 2 ص 118 و فتح الباري در ج 3 ص 250 نوشته است: غزالي، و واقعي و نووي و مالک به طور قطع گفته‏اند نصي وجود ندارد که ذات عرق ميقات باشد، ولي عمر آن را ميقات قرار داد و لذا ابن‏قدامه در مغني ج 3 ص 257 از ابن عبدالبر نقل کرده است که: احرام از عقيق أولي است اگر چه ذات عرق هم ميقات باشد در هر صورت ذات عرق قسمت نهايي وادي عقيق به طرف مکه مي‏باشد و فقهاء اماميه احتياط وجوبي دارند در ترک احرام از آنجا.

[2] مثير الاحزان ابن نما ص 21.

[3] تاريخ طبري ج 7 طبع ليدن ص 287.