بازگشت

عاشورا و سياست و ديانت


امام خميني (ره) نسبت به افرادي كه مي گفتند نمي شود در مقابل حكومت شاه قيام كرد و به حرف خود وجه شرعي مي دادند و مي گفتند شاه تا دندان مسلح است و قيام بر ضد چنين قدرتي امكان پذير نيست، و يا دين را از سياست جدا دانسته و مي گفتند سياست در شأن علما نيست مي فرمايند:

«امام حسين - عليه السلام - نيروي چنداني نداشت و قيام كرد. او هم اگر - نعوذ بالله - تنبل مي بود مي توانست بنشيند و بگويد تكليف شرعي من نيست كه قيام كنم، دربار اموي خيلي خوشحال مي شد كه سيدالشهدا بنشيند و حرف نزند و آنها بر خر مراد سوار باشند، اما مسلم بن عقيل را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بيعت تا حكومت اسلامي تشكيل دهد.

وقتي كه حضرت سيدالشهدا - سلام الله عليه - آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسي بزرگ بود كه در يك وقتي كه همه مردم دارند به مكه مي روند ايشان از مكه خارج شود، اين يك حركت سياسي بود، تمام حركاتش حركات سياسي بود، اسلامي سياسي و اين حركت اسلامي سياسي بود كه بني اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود اسلام پايمال شده بود» [1] .


پاورقي

[1] همان، ج 18، ص 140.