بازگشت

خبر حضرت اميرالمؤمنين علي درباره گريستن آسمان در مصيبت سرور شهيدان


از ابراهيم نخعي روايت شده كه گويد روزي حضرت اميرمؤمنان (ع) به مسجد آمده و جلوس فرمود و جماعتي در اطراف آن حضرت گرد آمدند در اين اثنا حضرت حسين (ع) وارد شده و در برابر آن جناب ايستاد اميرالمؤمنين دست مبارك خود را بر سر حسين (ع) نهاده و فرمود:

يا بني ان الله تعالي عيرا قواما في القران و قال فما بكت عليهم السماء و الارض وما كانوا منظرين و ايم الله ليقتلنك ثم تبكيك السماء.

يعني اي فرزند خداوند متعال سرزنش و توبيخ مي كند مردمي را در قرآن و مي فرمايد كه آسمان و زمين بر آنان نه گريست و به آن ها مهلت داده نشد و ليكن قسم به خدا كه تو را مي كشند و آسمان در مصيبت تو مي گريد.

آري مردمان را ديده بصيرت بايد تا به حقيقت و رموز و اسرار آفرينش راه يافته و بدانند امام كه قلب عالم امكان است وقتي براي حضرتش چنين حوادث جانگزا و فجيعه عظيمه روي داد تمامي عوالم امكان را صبر و سكوت از دست رفته و تزلزل و انقلاب بر آن روي خواهد داد و در عالم معني همگي در چنين مصيبت و ابتلا گريان


و خروشان خواهند بود بالاترين مصيبت ها آن وقتي بوده كه اطفال بي پناه و درمانده حضرت سيدالشهدا عليه السلام بعد از شهادت اصحاب و انصار و جوانان و قتل سالار شهيدان در چنگال گرگان كوفه و شام و لشگر جور و عدوان آل ابي سفيان به آن حالت مظلوميت و بي پناهي دچار و براي آنان دادرسي و فريادرسي جز خدا نبود و از آن دشمنان دين و مردم بي دين و آئين ضرب و شتم و كعب نيزه و ضرب تازيانه و زنجير بر ابدان نازنين آن ستمزدگان بي معين وارد آمده و از طرفي اجساد شريف شهيدان در ميان بيابان و آفتاب سوزان برهنه و عريان سر از تن جدا و بدن ها پاره پاره و بي سايبان افتاده سه روز و دو شب با اين احوال كه زمين و آسمان براي ايشان گريان و نالان بود بي كفن و دفن مانده و كسي را توجهي به آنان نبود آيا كدام دل است كه چگونگي احوال خاندان رسالت را در آن حالت كه اعوان و انصار و ياران و سروران ايشان همگي كشته و به خون آغشته بوده و در حدود سي هزار لااقل از بيرحم ترين مردمان و رذل ترين اشخاص به جانب خيام و سراپرده جلال آنان يكباره حمله ور شده و آتش بيداد را برافروخته و جايگاه و مسكن ايشان را طعمه حريق نموده به خاطر بياورد و متأثر نشود و سوزش و التهاب نيابد و از آن منظره عجيب و غوغاي بي نظير حالت انقلاب و تأثر پيدا نكند و يا از آن شب پر وحشت و اضطراب كه يك عده اي زنان و اطفال بي سرپرست و بي خانمان در ميان هزاران هزار از دشمن در بيابان مخوف گرسنه و تشنه و سرگردان و تمامي جان ها به كف حيران و پريشان از اين پيش آمد ناگوار و ناگهان ايشان از نظر گذرانده و سوزش دل و آتش دروني خود را آشكار و عيان دارد.

كدام يك از مصائب و شدايد اهل بيت اطهار است كه اهل غيرت را به هيجان و وحشت نياورد و آنان را متأثر و متحير نسازد و اسيري اهل و عيال حضرت سيدالشهدا و دوانيدن آنان را با پاي برهنه روي خارمغيلان با سواري ايشان بر شتر بي جهاز با حالت نازپروردگي و عزت و جلال پيش از آن كدام دل سخت و سنگدل را دل نسوزاند و جگر نگدازد.

هر يك از مصيبت ها و صدمه وارده به خاندان رسالت براي دوستان و پيروان ايشان حوادثي است كه بايد همواره متذكر شده و جهت هر يك اظهار اندوه و ملال


نمود حتي موضوع ورود اهل بيت عصمت را بعد از اسارت به كربلا و اربعين شهادت را بايد هر ساله معمول داشته و آن را از شعائر مذهبي شمرده و بزرگ دانست و در آن روز آداب و مراسم خاصه و زيارت را مطابق دستورات وارده از ائمه ي دين تجليل و تكريم نمود و به سوگواري و عرض غم و اندوه و اظهار ملال تأسي كرد و آن را از خاطرها محو و نابود ننمود.

در كتاب قرب الاسناد از حضرت ابي عبدالله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: زوروا الحسين و لا تجفوه فانه سيد شباب الشهداء و سيد شباب اهل الجنة و شبيه يحيي بن زكريا و عليهما يكبت السماء و الارض.

يعني زيارت كنيد حضرت حسين عليه السلام را و جفا نكنيد درباره او زيرا كه او است سيد جوانان شهدا و او است سيد جوانان بهشت و او است شبيه يحيي پسر زكريا و بر اين هر دو گريست آسمان و زمين.

شيخ طوسي در امالي خود از حنين بن ابي فاخته روايت كرده كه مي گويد من و ابوسلمه سراج و يونس بن يعقوب و فضل بن يسار حاضر خدمت حضرت ابي عبدالله جعفر بن محمد عليهماالسلام شديم من عرض كردم جانم فدايت من گاهي كه حاضر مي شوم در مجالس اهل تسنن و جماعت و شما را ياد مي كنم چه بگويم حضرت فرمود: يا حنين اذا حضرت مجلس هؤلاء فقل اللهم ارنا الرخاء و السرور فانك تائي علي ما تريد

فرمود اي حنين وقتي در مجلس آن مردم حضور يافتي بگو بار خدايا بنما به ما راحت و آسايش و سرور و شادماني را چونانكه تو توانائي برايتان آنچه بخواهي و اراده فرمائي.

چنين گويد: باز بخدمتش عرض كردم هر وقت كه من حضرت حسين بن علي عليه السلام را ياد كنم چگويم؟ فرمود سه نوبت بگو صلي الله عليك يا ابا عبدالله پس از آن امام صادق علي السلام رو به ايشان نموده و فرمود:

ان ابا عبدالله الحسين (ع) لما قتل بكت عليه السموات و الارض ان السبع و ما فيهن و ما بينهن و من ينقلب في الجنة و النار و ما يري و ما لا يزي الا تلاثة اشياء.

يعني وقتي كه حضرت ابا عبدالله كشته شد و به درجه رفيعه شهادت رسيد گريه كرد بر او آسمان ها و زمين به درستي كه آسمان هفتگانه با زمين و آنچه كه در ايشان و


ما بين ايشان و آنانكه در بهشت و جهنم در حركت و انقلاب اند و آنچه كه ديده مي شود يا ديده نمي شود همگي بر او گريستند مگر سه چيز كه بر او نگريست، چنين گويد من عرض كردم، آن سه چيز كدام است فرمود، بصره و دمشق و ذريه حكم بن ابي العاص، اين خبر را محدث قمي از كتاب نفس المهموم [1] خود در باب چهارم كتاب نوشته محمد حميري از زراره روايت كرده كه گويد [2] .


پاورقي

[1] نفس المهموم ص 304.

[2] نقل از ناسخ التواريخ جلد ششم ص 380.