بازگشت

حديث ميثم تمار درباره قتل حضرت سيدالشهداء و حادثه عاشورا


در كتاب امالي صدوق رحمه الله و علل الشرايع از جبله مكيه روايت شده كه ميثم تمار به من فرمود:

«و الله لقتل هذه الامة ابن بنت نبيها في المحرم لعشر يمضين منه و ليتخذن اعداء الله ذلك اليوم يوم بركة و ان ذلك لكائن قد سبق في علم الله تعالي ذكره اعلم ذلك لعهد عهده الي مولاي اميرالمؤمنين (ع)»

يعني قسم به خدا كه مي كشند اين امت پسر دختر پيغمبرشان را در ماه محرم ده روز از اين ماه گذشته (عاشورا) و مي گيرند دشمنان خدا اين روز را براي خود روز خير و بركت و وقع اين حادثه در علم خداي تعالي گذشته و خواهد شد و من اين خبر را از عهدي مي دانم كه مولاي من اميرالمؤمنين به من خبر داده و او به من فرمود مي گريند بر اين قتيل جانوران صحرا و ماهيان دريا و مرغان هوا و مي گريند بر او آفتاب و ماه و ديگر ستارگان و آسمان و زمين و مؤمنين از جن و انس و فرشتگان آسمان ها و زمين و رضوان بهشت و مالك دوزخ و حمله ي عرش خدا و از آسمان خون و خاكستر مي بارد، و فرمود واجب است لعن كردن بر كشندگان حسين همان طور كه لعن واجب است بر مشركين و يهود و نصاري و مجوس جبله گويد: من گفتم اي ميثم چگونه مردم روز قتل حسين (ع) را روز بركت مي شمارند؟ ميثم به گريه در آمده و گفت به واسطه انشاي حديثي مجعول چنين گمان


كردند كه توبه آدم در اين روز قبور شده در صورتيكه توبه آدم (ع) در ماه ذي حجه قبول گرديده و همچنين توبه داود و نجات يونس از شكم ماهي در ماه ذي حجه بوده نه در روز عاشورا و نيز بني اسرائيل در ماه ربيع نخست از دريا گذشتند نه در عاشورا و نيز چنان مي انگارند كه كشتي نوح در روز عاشورا بر كوه جودي قرار گرفته و حال آنكه روز هيجدهم ذي حجه به كوه جودي رسيده و در روز آن قرار گرفت.

آن گاه ميثم گفت: اي جبله آنگاه كه قرص آفتاب را برنگ خون تازه به بيني بدان كه حسين (ع) را شهيد نموده اند جبله گويد: اين سخنان را در خاطر داشتم تا روزي كه در آمدم و قرص آفتاب را بر در و ديوار تابيده بود برنگ خون ديدم و از اين اوضاع منقلب شده فرياد برداشتم و به گريه در آمده و گفتم قسم به خداي كه حسين را شهيد نمودند اين خبر را محدث قمي در نفس المهموم خود وارد كرده [1] .


پاورقي

[1] نفس المهموم ص 305 با اندک تفاوت در اصل خبر.