بازگشت

خبر يافتن فاطمه صغري از شهادت حضرت سيدالشهداء در مدينه


مجلسي در بحارالانوار از كتاب مناقب به سند از حضرت علي بن الحسين عليهماالسلام روايت كرده كه وقتي حضرت سيدالشهدا را در كربلا شهيد نمودند غرابي آمد و پر و بال خود را در خون آن حضرت رنگين كرده و از آنجا به جانب مدينه منوره پرواز نموده و خود را بر لب ديوار خانه فاطمه صغرا رسانيد و در لب ديوار نشسته و ناعي قتل آن مظلوم شهيد گرديد.

فاطمه وقتي سر برداشت آن مرغ خون آلود را ديد ديدار او را به فال بد گرفته و بنا نمود بهاي هاي گريستن و اين ابيات را انشاء فرمود:



نعب الغراب فقلت من تنعاه ويلك يا غراب

قال الامام فقلت من قال الموفق للصواب



ان الحسين به كربلا بين الاسنة و الضراب

فابكي الحسين بعبرة ترجي الا له مع الثواب



قلت الحسين فقال لي حقا سكن التراب

ثم استقل به الجناح فلم يطق رد الجواب



فبكيت مما يدخل بي بعد الرضا (الدعاء) المستجاب

يعني غراب بانگ برداشت و خبررساني نمود من به او گفتم اي غراب واي بر تو خبر مرگ را مي رساني؟ گفت خبر شهادت امام را آورده ام گفتم كدام امام گفت آن امامي كه توفيق بصواب يافت و رو به سوي آنچه كه صلاح او بود روانه گرديد به درستي كه حسين عليه السلام در كربلا به ضرب سنان ها و تير و شمشير به درجه شهادت رسيد. من اكنون براي حسين گريه مي كنم و اشك از چشمان خود برخسار روان دارم و از خداي متعال اميدوار بثوابم، من گفتم حسين را مي گوئي كه به شهادت رسيد او به من گفت بلي از روي حق و حقيقت كه بدن او به خاك رفت.



پس از آن مرغ بال هاي خود را افكنده و ياراي جواب نداشت و من در اثر آن براي حادثه كه روي داده به گريه در آمدم و بعد از دعاي مستجاب يا رضاي خود به قضاي پروردگار چاره جز صبر نداشتم.


سپهر در ناسخ التواريخ مي نويسد: در ميان اولاد حضرت سيدالشهدا عليه السلام اگر دو فاطمه بوده يكي از ايشان همان فاطمه صغري است كه در مدينه بود و فاطمه اي كه در كربلا به همراه داشته آن است كه بحباله حسن مثني در آمده و از حسن او را سه پسر و دو دختر به وجود آمده و پسران او عبدالله محض و ابراهيم عمر و حسن مثلث بودند.