در كتب مقاتل مي نويسند [1] .

روزي منهال بن عمرو ضبابي خدمت حضرت سيد سجاد (ع) مشرف شده به خدمتش عرض كرد: كيف امسيت يابن رسول الله يعني چگونه شب را گذراندي اي پسر فرستاده خدا حضرت فرمود:

امسينا كمثل بني اسرائيل في آل فرعون يذبحون ابناءهم و يستحيون نساءهم

يعني شام كرديم ما مانند پسران اسرائيل در ميان آل فرعون كه سر مي بريدند پسرانشان را و زنده مي گذاشتند زنان آن ها را يا منهال.

امست العرب تفتخر علي العجم بان محمدا منها و امست قريش تفتخر علي


سائر العرب بان محمدا منها و امسينا معشر اهل بيته و نحن مقتولون مشردون فانا لله و انا اليه راجعون مما امسينا فيه يا منهال و لله در مهيار بقوله في العترة الطاهرة.

يعني اي منهال عرب فخر مي كند بر عجم كه محمد از عرب است و قريش فخر مي كند بر ساير عرب كه محمد از قريش است ولي ما گروه اهل بيت پيغمبر شام كرديم در حالتيكه ما را كشتند و رانده و آواره نمودند پس ما از جانب خدا آمده ايم و بازگشت ما به جانب او است اي منهال از آنچه كه در روزگار گذرانديم و خدا خير بسيار دهد به مهيار شاعر از اين اشعار كه درباره عترت طاهره سروده:



يعظمون له اعواد منبره

و تحت ارجلهم اولاده وضعوا



بأي حكم بنوه يتبعونكم

و فخركم انكم صحب له تبع



يعني تعظيم و تكريم مي كنند اين مردم از براي خاطر پيغمبر چوب هاي منبر او را در حالتي كه اولاد او را زير پاهاي خود مي گذارند آيا به كدام حكم بايد فرزندان او از شما پيروي و اطاعت كنند در صورتي كه شما را افتخار بر اين است كه اصحاب و پيرو او هستيد.