بازگشت

خبر ابن وكيده درباره سر مقدس


باز المقرم در كتاب مقتل خودش [1] از كتاب تظلم الزهراء نقل نموده كه ابن وكيده خبر مي دهد وقتي كه شنيدم سر مبارك سوره كهف را تلاوت مي كند شك و ترديد براي من پيدا شد كه آيا اين صوت سر است يا غير آن سر مبارك در اين اثناء قرائت را ترك نموده و التفات به من كرده و مرا مخاطب فرمود كه: يا ابن وكيدة اما علمت انا معشر الائمة احياء عند ربهم يرزقون.

يعني اي پسر وكيده آيا ندانسته اي كه ما گوره امامان زندگانيم كه نزد پروردگار خودشان روزي مي خورند. در اينجا ابن وكيده گويد كه تصميم گرفته و عزم كردم كه سر را سرقت نموده و دفن سازم كه باز در اين بيت اين خطاب از آن سر به من شده و فرمود:

يا بن وكيده ليس الي ذلك سبيل ان سفكهم دمي اعظم عند الله من تسييري علي الرمح فذرهم فسوف يعلمون اذا لاغلال في اعنقهم و السلاسل يسحبون.

يعني اي پسر وكيده تو را به اين امر راهي نيست و بيقين كه ريختن خون من نزد خداي متعال بزرگتر و بالاتر است از گردانيدن آن ها سر مرا بر سر نيزه پس واگذار ايشان را كه به زودي خواهند دانست كه چه مجازاتي خواهند داشت در آن وقت كه غل ها بگردن دارند و آن ها را به زنجير آتشين مي كشانند.



پاورقي

[1] مقتل المقرم ص 225 از خصايص ص 127 ج 2.