بازگشت

خبر درباره سر مبارك


در تاريخ قرماني [1] و لهوف سيد و تاريخ بغداد مي نويسد: كه در بعضي از منازل سر مطهر را گذارده بودند مردمي كه حراست آن سر را داشتند ملتفت نبودند مگر اينكه ديدند كه ديوار شكافته شد و دستي بيرون آمده بر ديوار نوشت:



اترجو امة قتلت حسينا

شفاعة جده يوم الحساب



با وجود اين آثار آن مردم بي حيا عبرت و اعتبار نگرفتند و ضلالت ايشان را به طرف آتش و عذاب الهي سوق داد و حكم الهي درباره ايشان جاري گرديد - ابومخنف در كتاب خود از سهيل روايت كرده كه هاتفي اين اشعار را با ضميمه اش بيان كرده است:



و قد غصبو الا له و خالفوه

و لم يخشوه في يوم المآب



الا لعن الا له بني زياد

و اسكنهم جهنم في العذاب



محدث قمي در نفس المهموم خود نقل از روضة الشهداء [2] مي نويسد: پيش از اينكه آن جمع با رؤس شهيدان به موصل برسند در يك فرسخي سر مطهر حضرت را روي صخره اي گذاردند از آن قطره خوني بر روي آن سنگ چكيده و هر ساله در روز عاشورا همي جوشيده و مردم از اطراف مي آمدند و عزا و ماتم در آنجا بپا مي نمودند و ناله و ضجه در اطراف آن برپا مي شد و اين اثر تا زمان عبدالملك مروان باقي بود و آن نانجيب امر داد كه سنگ را از آن محل بجاي ديگري انتقال دادند و بعد از اين از آن اثري به ظهور نرسيد و ليكن در محل آن حجر قبه اي بنها نهاده و آن را بنام نقطه الحجر ناميدند.


پاورقي

[1] مقتل المقرم ص 229 نقل از تاريخ قرماني ص 108 و لهوف ص 98 از تاريخ بغداد ابن نجار.

[2] روضة الشهداء ص 328.