بازگشت

از جمله شهداي كربلا از اولاد امام مجتبي عبدالله بن الحسن است


اين شاهزاده (عبدالله بن حسن) از جمله شهدائي است كه در زيارت ناحيه به نام او سلام آمده چنانچه پيش از اين مذكور گرديد. درباره ي عبدالله روايات مختلف در كتب مقاتل [1] ديده شده.

مجلسي در بحارالانوار [2] مي نويسد: بعد از شهادت قاسم بن الحسن عبدالله بن حسن براي مبارزه از خيام در آمد. چنانكه پيشتر گفتيم و اصح اين است كه او بعد از قاسم به مبارزه رفته و اين رجز را مي خواند:



ان تنكروني فانا بن حيدرة

ضرغام آجام و ليث قسورة



علي الاعادي مثل ريح صرصرة

و چهارده تن را به قتل رسانيد. پس از آن هاني بن ثبيت حضرمي او را كشت و صورت




قاتل سياه شد. و از فرموده ي حضرت ابي جعفر امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه او را حرملة بن كاهل اسدي به قتل رسانيده چنانكه در زيارت ناحيه هم بدين گونه است و از هاني بن ثبيت فايضي نقل كرده كه او گويد نامردي از فايضي ها او را شهيد نموده.

سيد بن طاوس مي نويسد [3] : موقعي كه امام (ع) در ميدان جنگ، سر مباركش زخم بر داشته و دشمن او را احاطه كرده بود، عبدالله بن حسن بن علي كه پسري نورس و غير بالغ بود از خيمه گاه در آمده مي شتافت تا خود را پهلوي عم بزرگوارش رسانيد، زينب سلام الله عليها هر قدر خواست كه او را برگرداند آن پسر به سختي امتناع نموده مي گفت: لا و الله لا افارق عمي، يعني نه چنين است به خدا قسم كه من از عمويم جدا نمي شوم، آنگاه بحر بن كعب يا حرملة بن كاهل شمشيري به جانب امام نواخت، عبدالله گفت: واي بر تو يابن خبيثه (اي حرامزاده) آيا عمويم را مي كشي؟! همين كه آن ستمگر با شمشير به بدن امام (ع) زد، عبدالله دست پيش آورده شمشير به دست آن طفل معصوم آمده، دست او را قطع نموده به پوست آويخته شد. عبدالله فرياد كشيد «يا اماه» امام (ع) آن ناكام را گرفته به سينه ي خود چسبانيد و فرمود: يا ابن اخي علي ما نزل بك و احتسب في ذلك الخير فان الله يلحقك بآبائك الصالحين يعني اي برادرزاده من! بر من وارد است آنچه كه بر تو رسيده و اين را در حساب خود به خير و خوبي مي گذارم زيرا كه خدا تو را به پدران شايسته خودت ملحق مي نمايد.

آنگاه حرملة بن كاهل او را نشانه ي تير نموده و در دامن عموي مظلومش بقتل رسيد.



پاورقي

[1] مقتل خوارزمي - مثيرالاحزان.

[2] بحارالانوار جلد 6.

[3] لهوف ص 53 چاپ نجف.