بازگشت

جناده ي انصاري بن حرث خزرجي


اين شهيد از شهداي كربلا است كه خوارزمي در مقتل [1] خود او را جنادة انصاري نوشته و صاحب كتاب عنصر شجاعت هم او را در متن كتاب به اين عنوان بيان كرده و


ليكن در فهرست جنادة بن كعب خزرجي مي نويسد و استرآبادي هم در رجال خود او را جنادة بن كعب بن حارث انصاري خزرجي ضبط كرده و از اصحاب ابي عبدالله عليه السلام شمرده كه در كربلا به درجه رفيعه شهادت رسيده است براي او در زيارت قائميه سلام آمده كه (السلام علي جنادة بن كعب بن الحرث الانصاري و ابنه عمرو بن جناده) و شرح احوال اين شهيد از اين قرار است كه او با پسر و عيال خود از مكه تا به كربلا در خدمت حضرت ابي عبدالله بوده و هنگاميكه نايره جدال افروخته شد او به ميدان جنگ در حمله اول شهادت يافته بعد از شهادت او زن جناده مردانگي نموده به پسرش لباس جنگ، پوشانيده و او را در برابر امام عليه السلام فرستاده تا اجازه جهاد گيرد امام به او اجازه نداده، او درخواست خود را تكرار كرده بعد از اصرار امام فرمود، چون در اين ميدان جنگ پدرش شهادت يافته اكنون بر مادرش سخت خواهد بود، عمرو به خدمت امام معروض داشت كه مادرم اينطور خواسته و او مرا امر داده كه به ميدان روانه شوم بنابراين حضرت اجازه ميدان به او داد و او به ميدان رفته پس از شهادت مالك بن نسر كندي سر اين شهيد را بريده به جانب خيام امام پرتاب نمود مادرش (بحريه دختر مسعود خزرجي) اين شيرزن رشيد سر را گرفته و گفت، احسنت يا ثمرة فوادي و آن سرا را به ميان لشگر پرانيده تني را با آن كشت و خود به خيمه برگشته عمودي برداشته خواست به ميدان رود امام(ع) از او جلوگيري فرمود و اين حماسه را به او نسبت داده اند.



انا عجوز في النساء ضعيفه

بالية - خاوية نحيفه



اضربكم بضربة عنيفه

دون بني فاطمة الشريفة



يعني منم پيرزني ناتوان و پوسيده از كار افتاده و لاغر بدن با اين حال شما را به ضربتي سخت و شديد مي زنم و در برابر اولاد با شرافت فاطمه از ايشان دفاع مي كنم.


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي ص 21 ج 2.